یکی از نظریه های قدرتمند یادگیری در روان شناسی تربیتی، نظریۀ شناختی است. بر طبق این نظریه، یادگیری انسان از فرآیندهای درونی تأثیر می پذیرد. اصول روان شناسی شناختی بر این مبنا شکل گرفته اند که افراد چگونه اطلاعات را کسب و پردازش می کنند و آن ها را به کار می گیرند. نظریۀ یادگیری شناختی بر مشخص سازی ساختارها، فرآیندها و بازنمایی های شناختی تمرکز دارد که آموزش و یادگیری را تسهیل می بخشند (اسمیت و راگان[1]، 2005). نظریه پردازان شناختی معتقدند که فرآیندهای ذهنی یادگیرنده، عامل اصلی در توضیح یادگیری هستند. طریقه ای که یادگیرنده به واسطۀ آن، اطلاعات را مورد پردازش قرار داده، به کار می برد و می تواند اندیشه ها و ساختارهای ذهنی درونی وی را تغییر دهد. یکی از اندیشه های اصلی نظریۀ شناختی، نظریۀ خبر پردازی یا پردازش اطلاعات است. این نظریه به وجود سه نوع حافظۀ حسی[2]، فعال یا کوتاه مدت[3] و بلند مدت[4] در نظام شناختی انسان اشاره دارد (بیابانگرد، 1390).
از جمله مباحثی که در روان شناسی تربیتی بر اساس دیدگاه خبرپردازی برای حمایت از فرآیند پردازش داده ها در حافظه فعال ایجاد گردیده است، نظریه بار شناختی[5] می باشد. در واقع تلاش اصلی طراحان آموزشی باید طراحی درس ها به طریقی باشد که با فرآیند های یادگیری انسان سازگار باشد. استفاده از نظریه بار شناختی، نمونه ای از این تلاش در طراحی آموزشیاست.
مفهوم بار شناختی برای اولین بار در سال های 1950 ارائه گردید و بر این فرض استوار است که کانال های ارتباطی ظرفیت محدودی را برای ارسال اطلاعات دارند. این نظریه می گوید که ظرفیت شناختی انسان از محدودیت برخوردار است. ما در آن واحد، می توانیم تعداد محدودی از واحد های اطلاعاتی را پردازش نماییم.
اصطلاح بار شناختی، به میزان باری که در هنگام پردازش اطلاعات بر روی حافظه فعال یا کوتاه مدت وارد می آید، تا بتواند آن اطلاعات را برای جای دهی در حافظه درازمدت رمزگذاری کند، اشاره دارد. این تلاش ذهنی برای پردازش اطلاعات را بار شناختی می نامیم (کالیوگا[6]، 1391). نظریه بار شناختی صریحاً بعنوان یک نظریه از طراحی آموزشی بر پایه دانش ما از معماری شناختی[7] انسان توسعه داده شده است.
نظریه بار شناختی شامل جنبه هایی از معماری شناختی انسان است که به آموزش، به همراه نتایج آموزشی که از معماری شناختی ناشی می شود، مربوط هستند. تأکید و هدف نهایی این نظریه، این است که بتوانیم از دانش خود در زمینۀ شناخت انسان، برای تهیۀ اصول طراحی آموزشی بهره ببریم (سوئلر و دیگران[8]، 1998).
در نظریه بار شناختی، در ابتدا دو منبع مستقل مؤثر بر ظرفیت حافظه ی فعال معرفی شدند؛ 1- بار شناختی درونی[9]، که بر اساس پیچیدگی ذهنی مواد آموزشی مورد یادگیری مشخص می شود (کالیوگا، 1391). بار درونی به عنوان اولین نوع بار شناختی به وسیلۀ کنش پذیری عناصر محتوا مشخص می شود. به عنوان طراح هیچ کنترلی بر کنش پذیری نداریم. اگر بین عناصر، سطح بالایی از کنش پذیری وجود داشته باشد، در آن صورت بار شناختی درونی بالا خواهد بود. اما اگر کنش پذیری سطح پایینی داشته باشد، بار شناختی درونی کم خواهد بود (موریسون و دیگران[10]، 1387). 2- بار شناختی بیرونی[11]، که بر اساس شکل آموزش، می تواند به صور گوناگون (آموزش های نوشتاری، نمایش عملی و غیره)، و انجام فعالیت های مختلف (حل مسأله، مطالعۀ مثال های عملی و غیره) از سوی یادگیرندگان باشد، معین می گردد (کالیوگا، 1391). بار شناختی بیرونی، هنگام طراحی یا آرایش مواد آموزشی عرضه می شود. با کاربرد دقیق طراحی آموزشی و عناصر طراحی پیام می توانیم بار شناختی بیرونی بر یادگیرنده را کنترل کنیم. بنابراین، بار شناختی بیرونی به نحوۀ ارائه آموزش مربوط می شود.
[1]- smit & Ragan
2- Sensory Memory
3- Short-Term Memory (STM) or Working Memory
4 – Long-Term Memory (LTM)
5- cognitive Load Theory (CLT)
1- kalyuga
2- Cognitive architectures
3-sweller & et. al
4- Intrinsic cognitive load
5-Morrison & et. al
6- Extraneous cognitive load
7-Multimedia
مدیریت زنجیرهیتأمین مجموعهای از رویکردهایی است که سعی میکند تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، انبارها و مصرفکنندگان را به طور مؤثری در هم ادغام کند تا کالاها در مقدار درست، در مکان درست و در زمان درست تولید و توزیع شوند. این رویکردها درصدد حداقلکردن هزینههای سیستم هستند درحالی که سطح خاصی از سرویس را ارضاء میکنند (بیمن، 1999). ثابت شده است که مدیریت مؤثر یک زنجیرهیتأمین، مکانیزم بسیار مؤثری برای تحویل سریع و مطمئن کالا و خدمات با کیفیت بالا و با هزینه حداقلی میباشد (گوناسکاران و همکاران، 2004). سابقاً واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامهریزی، تولید و فروش در یک زنجیرهیتأمین مستقل عمل میکردند. متناظراً ارزیابی عملکرد یک زنجیرهیتأمین به معنی ارزیابی عملکرد واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامهریزی، تولید و فروش به صورت مستقل خواهد بود. بعضی از محققین در گذشته عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیرهیتأمین را ارزیابی کردند مانند ارزیابی عملکرد مراکز توزیع (DC[2]) (راس[3] و دروگ[4]، 2002)، ارزیابی عملکرد فروش ( ایستون[5] و همکاران، 2002)، ارزیابی عملکرد تأمینکننده ( تولریا[6] و همکاران، 2006) و غیره. به هر حال این واحدهای مستقل در زنجیرهیتأمین دارای اهداف خاص خودشان هستند و این اهداف اغلب با هم در تضاد هستند. بنابراین نیاز به یک چارچوب ارزیابی عملکرد که در آن عملکرد این واحدهای مستقل با هم ادغام شده و به صورت همزمان ارزیابی شوند، احساس میشود. برای بهدستآوردن یک زنجیرهیتأمین کارا، ارزیابی عملکرد کل زنجیرهیتأمین بسیار مهم است. در این پایاننامه به زنجیرهیتأمین به صورت یک کل نگاه میشود و به عنوان یک سیستم در نظر گرفته میشود. در این پایاننامه یک زنجیرهیتأمین سه سطحی شامل تأمینکننده، تولیدکننده و مشتری در نظر گرفته میشود و این زنجیره به عنوان یک واحد تصمیمگیری در سطح تولیدکننده ارزیابی عملکرد میشود.
برای ارزیابی زنجیرهیتأمین شاخصهای مختلفی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازهگیری میشوند. ارزیابی زنجیرهیتأمین با استفاده از روشهای مختلفی انجام میشود. تحلیل پوششی دادهها به عنوان یک روش ناپارامتریک بر پایه تکنیک برنامهریزی خطی بنا شده است و عملکرد واحدهای مختلف را به نسبت هم میسنجد. وانگ[7] و وانگ (2007) با دادن شواهد و دلایلی مناسب، معتقدند تحلیل پوششی دادهها روش مناسبی برای مدیریت زنجیرهیتأمین است. تحلیل پوششی دادهها میتواند ورودیها و خروجیهای چندگانه داشته باشد و شاخصهای کمی و کیفی را به کار گیرد (وِن و همکاران، 2010). در این پایاننامه شاخصهایی مانند هزینه، تحویل به موقع و زمان تدارک[8] برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین در نظر گرفته شده و ارزیابی عملکرد در سطح تولیدکننده انجام میشود در حالی که معمولاً به زنجیرهیتأمین به صورت یک سیستم و کلنگرانه نگاه شود؛ این موضوع بدان معناست که شاخصهای ارزیابی عملکرد برای واحد تولیدکننده (سطح دوم زنجیره) و در ارتباط آن با تأمینکننده و مشتری اندازهگیری میشوند و کلیت زنجیرهیتأمین حفظ میشود.
مدلهای تحلیلی ارائه شده برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین شامل تکنیکهای مختلفی از روشهای امتیازدهی موزون ساده تا برنامهریزی پیچیده ریاضی و از مدلهای ارزیابی قطعی تا مدلهای تحت شرایط عدم قطعیت را شامل میشود. اخیراً روشهای مختلفی برای مواجهه با مساله ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین ارائه شده است. 16 دسته از این روشها به وسیلهی استمپ[9] و همکاران (2010) مرور شد. این روشها شامل هزینهیابی بر اساس فعالیت، کارت امتیازدهی متوازن، مدل مرجع عملیاتی زنجیرهیتأمین، چارچوب تحقیقات لجستیکی، ممیزی ازلاگ[10]، EFQM و غیره هستند. نتایج این تحقیق در پیوست (پ) ارائه میشود.
برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین شاخصهای مختلفی در دستههایی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازهگیری میشوند. توماس[11] و گریفین[12] (1996) هزینه حملونقل را برابر با بیش از نیمی از هزینههای یک زنجیرهیتأمین دانسته و از آن برای ارزیابی استفاده کردند. لی[13] و بلینگتون[14] (1992) سطح رضایت مشتریان را در شرکتهایی که مشتریانی از سراسر دنیا دارند یک عامل مهم دانسته و اشاره کردهاند که اگر استراتژیهای اتخاذ شده در راستای جلب رضایت مشتریان نباشد بسیار هزینهبر خواهند بود. مپس[15] و
همکاران (1997) سطح تولید را عامل بسیار مهمی در هزینه تولید، کیفیت و انعطافپذیری دانسته و اشاره کردهاند که عملکرد فرآیندهای تولید به عنوان بخش مهمی از یک زنجیرهیتأمین باید اندازهگیری شده و بهبود یابد.
اغلب مطالعات موجود بر روی ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین بر چارچوبی از سیستم شاخص ارزیابی استوار هستند. به هر حال، اغلب این روشها از خود افراد برای محاسبه وزن شاخصها در فرآیند ارزیابی استفاده میکنند. به دلیل وجود نظرهای شخصی وزن شاخصها نمیتوانند به صورت دقیق اندازهگیری شوند (وو[16] و اولسن[17]، 2008).
برای کاهش عدم دقت وزن شاخص، که با استفاده از نظر شخصی تصمیمگیرنده افزایش یافته است، از تحلیل پوششی دادهها به عنوان یک روش غیر پارامتریک برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین استفاده میشود. خاصیت اصلی تحلیل پوششی داده ها[18] این است که میتواند عملکرد را در حالتی که ورودیها و خروجیهای چندگانه وجود دارد اندازهگیری کند. وانگ و وانگ (2007) یک مدل تحلیل پوششی دادهها را با استفاده از شاخصهایی مانند هزینه، تحویل به موقع، سود و چرخه زمان تولید ارائه کردند. با توجه به این که بعضی از شاخصهای اندازهگیری شده در زنجیرهیتأمین مخصوصاً هزینه به صورت قطعی نیستند و شاخصهای عدم قطعیت در آنها دیده میشود، استفاده از روشهای عدمقطعیت مانند منطق فازی مناسب به نظر میرسد (ژو[19] و همکاران، 2009). تا بهحال برای ارزیابی زنجیرهیتأمین به ندرت از روشهای عدم قطعیت استفاده شده است (وانگ و وانگ، 2007). از روشهای عدمقطعیت استفاده شده میتوان به مجموعههای ناهموار اشاره کرد (ژو و همکاران، 2009). در این مرجع با توسعه یک مجموعه ناهموار از شاخصهایی مانند هزینه، تعداد کارکنان، انعطافپذیری تولید و سطح خدمت برای ارزیابی عملکرد استفاده شده است. در این تحقیق از تحلیل پوششی دادههای فازی جهت ارزیابی عملکرد زنجیرههای تأمین استفاده میشود که در تحقیقات پیشین تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته است. در این پایاننامه زنجیرهیتأمین به صورت یک کل و یک سیستم در نظر گرفته میشود که ورودیها و خروجیهای مدل تحلیل پوششی دادههای فازی، همان ورودیها و خروجیهای سیستم زنجیرهیتأمین هستند. شاخصهای ارزیابی در سطح تولیدکننده اندازهگیری میشود و برای حفظ یکپارچگی زنجیرهیتأمین اندازهگیری شاخصها برای تولیدکننده و با حفظ ارتباطش با تأمینکنندگان و مشتریان انجام میشود.
[1] Supply Chain Management
[2] Distribution Center
[3] Ross
[4] Droge
[5] Easton
[6] Talluria
[7] Wong
[8] Lead time
[9] Estampe
3 ASLOG
[11] Thomas
[12] Griffin
[13] Lee
[14] Billington
[15] Mapes
[16] Wu
[17] Olson
[18] Data Analisys
[19] Xu
فصل دوم : رویکرد نظری
فصل سوم : رویکرد پژوهش
فصل چهارم : ارائه و تحلیل داده ها
معرفی بلوچستان
بلوچ و بلوچستان
بلوچستان ایران
بلوچستان پاکستان
بررسی دوره پهلوی اول و اهمیت آن در تاریخ ایران
بلوچستان ایران در دوره پهلوی اول
بررسی عوامل موثر بر ساختار قشربندی اجتماعی
سنت های اجتماعی
ساختار سیاسی
دین
بررسی اقشار اجتماعی بلوچستان
طبقه فرادست
طبقه فرودست
فصل پنجم : استنتاج
این پژوهش در نظر دارد ساختار قشربندی اجتماعی بلوچستان ایران و زمینه های اجتماعی تاثیرگذار برآن در دوره پهلوی اول را به بررسی و واکاوی بشیند ، برای این منظور در وهله اول پژوهش قصد آن را دارد تا به مراجعه به زمینه های اجتماعیی دخیل برساختار قشربندی همچون سنت های اجتماعی،دین و سیاست آنها را بررسی نموده و سپس با بیان اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در دوره پهلوی اول وبررسی اوضاع بلوچستان در همان دوره ، به بررسی اقشار اجتماعی بپردازد.
تاریخچه مطالعاتی [1]
جامعه ایرانی از زمانهای قدیم تا کنون بر پایه سه نهاد حکومت ، دین و اقتصاد به حیات خویش ادامه داده است و بنیان اجتماعی – اقتصادی قشربندی اجتماعی در دوره قاجاریه نیز مبتنی بر ترکیبی از اقتدار سیاسی ، اقتدار دینی و اقتدار اقتصادی بوده است . به طوری که ارتباط تفکیک ناپذیر این سه محور قدرت تاثیر شگرفی بر ساختار قشربندی اجتماعی این دوران داشت(صفوی زاده ، 154:1374).
ساختار استبدادی حکومت و فرهنگ سنتی ، موجبات محدودیت هایی را برای زنان فراهم نمود و او را در حصار خانه ها محبوس کرد اما این محدودیت ها مانع از تاثیر زنان ایرانی در حوادث و وقایع سیاسی و اجتماعی نگردید …….در عصر قاجار خصوصا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه و بعد از شکست ایران از روسیه و انجام اصلاحات و اقدامات افرادی چون امیرکبیر و عباس میرزا و قائم مقام و رفت و آمد خارجیان و… زنان را از حق خود آگاه نمود( نادری ،245:1383).
در بررسی ساخت طبقاتی با توجه به ملاک چگونگی در اختیار داشتن وسایل و ابزار تولید و توزیع منابع طبیعی و انسانی و قدرت و ثروت و مشارکت در نظام تقسیم کار به مطالعه دو طبقه فرادست و فرو دست ، مشخص شد که طبقه فرادست که شامل دستگاه سلطنت،شاهزادگان ،ملاکین بزرگ ، تجار و روحانیون وابسته ، خوانین و سران نظامی می شد به دلیل مشارکت مستقیم آنها در نظام تقسیم کار اجتماعی و در تملک داشتن وسایل تولید و به تمرکز ثروت و قدرت و منزلت دست می یافته اند(فراتی ،151:1383).
تمامی پژوهش های فوق از تئوری قشربندی اجتماعی ابوالحسن تنهایی در تحلیل های خود استفاده نموده اند.
–Background of the study
…………………………………………………………………………………………………………………………………………. 78
6-2- تاثیر متغیرهای اجتماعی و بافتی بر کاربرد زبان ……………………………………………………………………………. 79
6-2-1- جنسیت ………………………………………………………………………………………………………………………………….. 79
6-2-2- رسمیت موقعیت ……………………………………………………………………………………………………………………… 80
6-3- شرکت کنندگان …………………………………………………………………………………………………………………………… 82
6-4- ابزار گردآوری داده ها ………………………………………………………………………………………………………………….. 82
6-5- ساختار پرسشنامه و نوع سوالات ………………………………………………………………………………………………….. 82
6-6- ابزار تحلیل داده ها ………………………………………………………………………………………………………………………. 83
6-7- تحلیل داده ها ……………………………………………………………………………………………………………………………… 83
6-7-1- ارزشگذاری واژه ها بر مبنای میزان رسمیت موقعیت ………………………………………………………………… 83
6-7-1-1- موقعیت رسمی …………………………………………………………………………………………………………………… 85
6-7-1-2- موقعیت غیر رسمی …………………………………………………………………………………………………………….. 89
6-7-2- مقایسه ارزشگذاری گروه واژه ها توسط زنان و مردان به تفکیک موقعیت ………………………………….. 92
6-7-2-1- موقعیت رسمی …………………………………………………………………………………………………………………… 93
6-7-2-2- موقعیت غیر رسمی …………………………………………………………………………………………………………….. 98
6-8- نتایج حاصل از تحلیل داده ها …………………………………………………………………………………………………….. 102
6-8-1- نتایج بر حسب میزان رسمیت موقعیت …………………………………………………………………………………… 102
6-8-2- نتایج به تفکیک جنسیت ………………………………………………………………………………………………………… 102
فصل هفتم: نتیجه گیری
7-1- خلاصه و نتیجه گیری ………………………………………………………………………………………………………………… 103
7-2- محدودیت های تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………… 105
7-3- پیشنهادات برای تحقیقات آتی……………………………………………………………………………………………………. 105
منابع …………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 107
فهرست جداول و نمودارها
عنوان | صفحه |
شکل 2-1- تقسیم بندی عبارات نزاکتی ………………………………………………………………………………………………… 29
شکل 6-1- میانگین میزان اهانت آمیزی الفاظ به تفکیک موقعیت ………………………………………………………….. 84
شکل 6-2- منحنی میزان اهانت آمیزی الفاظ به تفکیک موقعیت …………………………………………………………… 85
شکل 6-3- جدول درصد فراوانی هر یک از الفاظ در موقعیت رسمی ………………………………………………………. 86
شکل 6-4- جدول نتایج آزمون تی برای الفاظ در موقعیت رسمی …………………………………………………………… 88
شکل 6-5- جدول گروه بندی الفاظ در موقعیت رسمی ………………………………………………………………………….. 89
شکل 6-6- جدول آمار توصیفی هر یک از الفاظ در موقعیت غیر رسمی………………………………………………….. 90
شکل 6-7- جدول نتایج آزمون تی برای الفاظ در موقعیت غیر رسمی …………………………………………………….. 91
شکل 6-8- جدول گروه بندی الفاظ در موقعیت غیر رسمی ……………………………………………………………………. 92
شکل 6-9- جدول میانگین اهانت آمیزی الفاظ در موقعیت رسمی به تفکیک جنسیت ……………………………. 93
شکل 6-10- منحنی میانگین میزان اهانت آمیزی واژه ها در موقعیت رسمی به تفکیک جنسیت ……………. 94
شکل 6-11- جدول آمار توصیفی گروه واژه ها در موقعیت رسمی به تفکیک جنسیت …………………………….. 95
شکل 6-12- نمودار میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها به تفکیک جنسیت در موقعیت رسمی ………………….. 96
شکل 6-13- جدول نتایج آزمون تی در مورد مقایسه میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها میان زنان و مردان در موقعیت رسمی 97
شکل 6-14- جدول میانگین واژه ها در موقعیت غیر رسمی به تفکیک جنسیت ……………………………………… 98
شکل 6-15- منحنی میانگین اهانت آمیزی الفاظ در موقعیت غیر رسمی به تفکیک جنسیت …………………. 99
شکل 6-16- جدول آمار توصیفی گروه واژه ها در موقعیت غیر رسمی به تفکیک جنسیت ……………………. 100
شکل 6-17- نمودار میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها به تفکیک جنسیت در موقعیت غیر رسمی ………….. 101
شکل 6-18- نتایج آزمون مربوط به مقایسه میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها به تفکیک جنسیت در موقعیت غیر رسمی 101
-1- طرح موضوع تحقیق
وضع و بکارگیری حسن تعبیرات در زبان، ایجاد امکان برای گفتگو پیرامون موضوعاتی است که به دلایل اجتماعی مختلف ممنوع به حساب می آیند و کاربردشان بدون توجه به بافت کلام سبب ایجاد اهانت و رنجش در مخاطب می شود. در این تحقیق، حسن تعبیر را بر مبنای عدم اهانت آمیزی تبیین می کنیم و از آن به عنوان بخشی از کاربرد زبان یاد می کنیم که با دو مفهوم «نزاکت» و «وجهه» پیوستگی نزدیک دارد. حسن تعبیر از این منظر، نوعی نقش نمای سبکی به شمار می آید که از اهتمام گوینده برای عدم توهین و نیز درک وی از میزان رسمیت موقعیت نشات می گیرد. پیش از بیان اهمیت حسن تعبیر در زبان، تابوهای اجتماعی را بررسی می کنیم که عمده ترین عامل ترغیب کننده بکارگیری حسن تعبیرات محسوب می شوند. بزرگی یا درجه ممنوعیت یک تابو به صورت متناظری، میزان توجه افراد نسبت به گفتارشان و نیز نوع و بسامد وقوع حسن تعبیر را تعیین
می کند. پس از شناخت ماهیت و عملکرد تابوهای زبانی، اهمیت حضور الفاظ حسن تعبیری را بیان می کنیم.در ادامه به منظور ارائه توصیفی منسجم از نحوه تعامل تابو و حسن تعبیر مفهوم «مرگ» را در بخشی مجزا مورد بررسی قرار می دهیم. مرگ از جمله تابوهایی است که اولاً با توجه به ضرورت رعایت محدوده های اخلاقی، قابلیت طرح و بررسی دارد. ثانیاً حسن تعبیرات بکار رفته برای این موضوع از کثرت وقوع برخوردارند. اما محوری ترین بحث در این پژوهش، تعیین ارزش نزاکتی واژه ها بر اساس میزان اهانت آمیزی آن هاست. با تغییر معیار پیشنهادی آلن و بریج( برای قراردهی واژه ها در دسته های سه گانه (حسن تعبیر، صریح و سوء تعبیر) -که بافت موقعیتی را نادیده می گیرد و تنها تصوری کلی و انتزاعی از قضاوت زبانی افراد را مد نظر قرار می دهد- تاثیر متغیرهای بافتی و اجتماعیِ «رسمیت موقعیت» و «جنسیت» را بر سطح اهانت آمیزی واژه های زبان بررسی می کنیم. از این طریق رفتار زبانی زنان و مردان نسبت به استفاده از حسن تعبیرات و دشواژه ها، در موقعیت های مختلف ارزیابی می شود.
نرخ شهرنشینی در ایران مانند بسیاری از كشورهای در حال توسعه با سرعتی بیش از نرخ رشد طبیعی جمعیت بوده است. طی گذشت چهل سال از اولین سرشماری نفوس و مسكن، جمعیت كشور از حدود 18 میلیون نفر در سال 1335 به 60 میلیون نفر در سال 1375 رسیده است در حالیكه جمعیت شهری از 6/5 میلیون به حدود 8/36 میلیون نفر افزایش داشته است. در واقع جمعیت كشور در طول این چهل سال حدود سه برابر و جمعیت شهری 6/6 برابر شده است. این روند شهرنشینی در اواسط دهه 40 رشد شتابان گرفت و در دهه 60 به بعد، سرعت كمتری پیدا نمود، با مراجعه به تحقیقات انجام گرفته در خصوص مهاجرت، نوع و علل آن در كشور، به این قضیه پیبرده میشود كه عمده مهاجرت از نوع روستا به شهر بوده است، که وجود جاذبههای شهری از قبیل اشتغال، رفاه و امكانات موجود در شهر و عوامل پس ران مانند ركود اقتصادی، بیكاری، عدم وجود امكانات و كم توجهی دولتمردان و برنامهریزان به روستا و شهرهای كوچك در سنوات قبل، زمینه را برای مهاجرت فراهم مینماید.
از مهمترین عوامل شهرنشینی در دهههای اخیر، فروپاشی روابط سنتی در جامعه و جایگزینی هر چند ناقص روابط سرمایهداری بوده است كه عمدتاً سبب دگرگونی روابط شهر و روستا و جابجاییهای جمعیتی از روستا به شهر و از شهرهای كوچك به شهرهای بزرگ شده است.[1]
پس از مهاجرت (چه از روستا به شهر یا از شهر به شهر) و ورود مهاجرین به شهرها بخصوص شهرهای بزرگ، اولین مشكل این دسته از
انسانها، مسئله محل و مامنی برای سكونت میباشد. این دسته خاص از مهاجرین، بدلیل فقر مادی و عمدتاً بیكاری، با دست خالی رو به شهر آوردهاند در حالیكه در همین مرحله اول، طعم تلخ مهاجرت را چشیده و بایستی فكر و چارهای قبل یا در همان ابتدای ورود به شهر برای سکونت نمایند. لذا با حداقل سرمایهای كه در دست دارند به جبر و در پی یافتن مسكن ارزان قیمت یا زمینی ارزان یا بیصاحب به حاشیه شهر رانده میشوند و در آنجا سكنی میگزینند تا به امید اینكه در اندك زمانی در این شهر صاحب شغل و منصب شده و بتوانند با سرمایهای بیشتر وارد متن شهر شوند و از امكانات، رفاه و شهری بودن برای خود و خانواده استفاده نمایند.
دسته دیگری از مهاجرین كه از وضعیت مالی مناسبتری برخوردارند و بیشتر به دلیل امكانات و رفاه بیشتر در شهرها و احساس وجود استعداد و قابلیت بیشتر نسبت به اطرافیان خود، به فكر مهاجرت به شهر و شهرهای بزرگتر افتاده و با برنامهریزی دقیقتری نسبت به دسته قبل وارد شهرها میشوند دراندك زمانی با استقرار در متن شهر خود را با شهر جدید وفق داده و خیلی زود وارد متن و اقتصاد شهری میشوند.
دسته اول، مردمیهستند كه درصدی از حاشیه نشینان شهری را به خود اختصاص میدهند و فاقد مهارت لازم شهری و غیرماهر به شهر بوده و قادر به یافتن كار مناسب و رسیدن به آمال و آرزوهای از پیش اندیشیده خود نیستند و مابقی حاشیهنشینان، گروههایی كه با توصیه هم ولایتیهای خود به شهرها گسیل میشوند یا شهروندانی كه به دلیل ضعف شدید اقتصادی و فقر از متن شهر به حاشیه شهر رانده میشوند و یا گروههایی که به دلایل دیگر به حاشیه شهر رو میآورند و در این مكانها سكنی میگزیند. این نوع سكونت به دلیل اینكه از قبل برنامهریزی نشده و در چارچوب قوانین و مقررات و طرحهای شهری صورت نمیگیرد باعث مشكلاتی برای ساكنان این مناطق و شهر و شهروندان میگردد.
شهر قم به دلیل ویژگی خاص، زیارتی بودن و مهاجرپذیری این شهر همواره دست به گریبان حاشیه نشینی و اسكان غیررسمی بوده است.
این پدیده در حاشیه ی كمربندی قم و در ضلع غربی و شمالی شهر به وضوح رخ مینماید و چهره نامناسب، زشت و بیبرنامه حاشیه و حاشیهنشینی شهر را نشان میدهد و این فقط ظاهر مسئله است و دیگر مشكلاتی كه در بطن این مناطق نهفته بوده و گاهاً بروز میكند مسائل اجتماعی، جرم و جنایات، مسائل فرهنگی، مشكلاتی که برای تاسیسات و تجهیزات شهری به وجود میآید و. .. یكی از این محلات شهری قم، محله قلعه كامكار در شمال غربی شهر قم میباشد.
این پژوهش با شناخت ویژگیهای مختلف این منطقه با استفاده از آمار و ارقام به بررسی و تجزیه و تحلیل آنها می پردازد و علت شكلگیری، توسعه و در نهایت با استفاده از تجارب و مطالعات مشابه در كشور و حتی در جهان و همچنین قوانین و آییننامهای مربوطه، سعی در ارایه راهكارهای مناسب و اجرایی برای ساماندهی این محله از جنبههای مختلف كالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دارد.
[1] – فرخ حسامیان و دیگران، شهرنشینی در ایران،[تهران، انتشارات آگاه، 1377]، ص 15