تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که از اوان انقلاب اسلامی در ایران روی داد، نه تنها سیمای سیاسی و ساختارهای اجتماعی را به کلی دگرگون ساخت، بلکه در زمینه شعر، ادب و هنر نیز تغییراتی فراوان ایجاد نمود به طوری که ویژگیهای زبان و محتوا و پیام آثار ادبی را متحول کرد. اندیشهها و مضامینی تازه در ادبیات این دوره پدید آمد که بیشتر از تحولات سیاسی و اجتماعی الهام یافته بود. در پیوند با ادبیات دفاع مقدس و جنگ تحمیلی باید گفت جنگی در سال 1359 بر این ایران تحمیل شد و بیش از 61 شهر این مرز و بوم را فرا گرفت و تا سال 1367 یعنی هشت سال طول کشید و از دل این جنگ ادبیات دفاع مقدس ظهور کرد. ادبیات دفاع مقدس به مجموعه آثاری گفته میشود که ارزشها، رخدادها، ابعاد و جلوههای هشت سال دفاع مقدس و بازتاب حوادث پیوسته به این هشت سال را با زبانی هنرمندانه (ادیبانه) بیان کردهاند. این آثار در گونههای و ساختارهای متفاوت مثل اشعار دفاع مقدس، خاطره، داستان کوتاه، رمان، زندگینامه و جز آنها به رشته تحریر در آمدهاند. پیدایش انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی و ضرورت بازتاب حوادث ناشی از این دو پدیده عظیم در حوزهی رمان بر کسی پوشیده نیست. رمان، اساساً زاییدهی مدنیت و مناسبات اجتماعی– فرهنگی است. حضور قشرهای عامی و عادی جامعه در صحنههای انقلاب و جنگ موجب شد تا رمان پس از انقلاب اسلامی، مبین و مفسر واقعی انسانهای درگیر دنیای پر التهاب امروز باشد از اینرو، رمان از بدیعترین و برجستهترین اشکال ادبی ایران پس از انقلاب به شمار میآید.
اسماعیل فصیح در سال 1313 در تهران به دنیا آمد. وی پس از انقلاب، به عنوان پرکارترین رماننویس ایرانی وارد صحنه شد و به شهرتی فراگیر رسید و در سه حوزهی رمان، مجموعه داستان و ترجمه آثاری خلق کرده که سالها مورد استقبال کتاب دوستان ایرانی فراوانی قرار گرفته و خوانندگان بسیاری از آنها بهرهمند و با آنها مأنوس شده اند. برخی از کارهای او مانند «ثریا در اغما» (1363) که به زبانهای انگلیسی، عربی، آلمانی و فرانسه ترجمه شده؛ سرشار از ذوق و ظرافت اند. راوی در این رمان با نگاهی فاصله دار اما کاوشگر در گرما گرم جنگ و ناآرامیهای سیاسی پس از انقلاب، زندگی ایرانیان مقیم پاریس را رصد میکند.
رمان «زمستان 62 » ( 1366) تحت تأثیر وقایع جنگ ایران و عراق و با درون مایهی عشق و شهادت نوشته شده است.
جوهر اصلی ادبی و اندیشه مرکزی در رمانهای ثریا در اغما، زمستان 62 و «کشته عشق» جنگ و پیامدهای آن است. فضای حاکم بر این آثار را عشق، شهادت، جنگ و خونریزی، بمباران شهرها، فضای منورها، صدای توپ و تفنگ، فضای بمبهای شیمایی و معلولین و آوارهها و آوارگیها تشکیل می دهد؛ فضای کمبودها و نابسامانیها، فضای گریهها و فغانها و نوحهها، فضای قبرستانهای پر، ایثارها و حماسهها، طنین آواز بسیجیان و پژواک شوق به جبهه رفتن، فضای شعارها و پوسترها، وصیتنامهها و فضای رشد دغلبازان و فرصتطلبان و… طرح می شود؛ همان فضاهایی که اسماعیل فصیح سعی کرده است با جزئیات دقیق و مستند گونه و به شیوهی روایی به تصویر بکشد. او هم ستایشگر است و هم منتقد هم از زیبایی عشق و شهادت و ایثار میگوید و هم از زشتیها مینالد هم فرجامها، ادریسها و پسرهای «ننه بوشهری» و هم برادران بسیجی و رزمنده را میستاید و هم «مسعود» های کلاهبردار «ابو غالب» های مسلمان نما و «بیگلری» های فرصت طلب را به سخره میگیرد و به محاکمه میکشد. هم بر حق بودن دفاع از میهن را میستاید و هم از چهره زشت و ویرانگر جنگ مینالد. ثریا در اغما «رمانی است که شخصیتهای آن از روی الگوی اشخاص معروف و واقعی برگزیده شدهاند و این اشخاص با نامهای داستانی و استعارهای در رمان معرفی شدهاند، ویژگیها و خلاقیتهای شخصیتهای داستان همچون کلیدی است که خواننده را موفق به شناخت اشخاص میکند این نوع رمان: رمان کلیددار نامیده میشود» (میر صادقی،1376: 463).
1-2- اهداف پژوهش:
1 . تحلیل عناصر داستانی و نگاه اسماعیل فصیح به جنگ
2 بررسی تیپها و چهرهای سه اثر داستانی جنگ فارغ از نقش اجتماعی و سیاسی آنان
1-3- ارائه فرضیههای پژوهش:
2.تیپها و چهرههای گوناگون جامعه را فارغ از نقش اجتماعی یا اهداف سیاسی آنان ترسیم میکند
1-4- پیشینهی پژوهش:
جمال میر صادقی در کتاب داستاننویسهای معتبر ایران در صفحات 214-217 و همچنین در کتاب ادبیات داستانی قصه و رمانس، داستان کوتاه رمان صفحهی 426 به نقد کتاب ثریا در اغما پرداخته است، میر صادقی این کتاب را از نوع از رمانهای کلیددار میداند. به باور میر صادقی در رمانهای کلیددار شخصیتپردازی از اهمیتی ویژه برخوردار است. زیرا در این نوع رمانها از شخصیتهای واقعی گرتهبرداری میشود و شخصیتهای داستان باید اعمال و خلقیات اشخاص مورد نظر نویسنده را بازتاب دهند، به طوری که خوانندگان آنها را در متن داستان طبیعی و واقعی ببینند. در این نوع رمانها شخصیتها از روی انگاره اشخاص معروف و واقعی برگزیده میشوند و این اشخاص با نامهای داستانی در رمان معرفی میگردند تا ویژگیهای شخصیتهای داستان همچون کلیدی خواننده را موفق به شناخت اشخاص نماید.
محمد حنیف در کتاب «جنگ از سه دیدگاه» از رمان ثریا در اغما به عنوان اثری ضد جنگ با تفرعنات روشنفکرانه یاد میکند.
«بهرنگ رجبی» در ضمیمه روزنامه اعتماد به نقد و بررسی رمان ثریا در اغما پرداخته و طرح آن را ضعیف، اما مهارت اسماعیل فصیح را در پرداخت صحنهها جذاب و جالب میداند.
همچنین «محمد حسین صنعتی» در کتاب آشنایی با ادبیات دفاع مقدس اسماعیل فصیح را در گروه کسانی قرار داده که داستانهای منفی نگر نوشتهاند و رمان زمستان 62 را در گروه آثاری که جنگ را یکسره زشتی میبینند؛ قرار داده است.
غلامرضا مردانی در کتاب «ادبیات در انقلاب، انقلاب در ادبیات» کتاب ثریا در اغما را در گروه آثار منفی نگر به شمار میآورد، رمانی که شخصیتهای اصلی آن از مرگ میهراسند و کمتر با شهادت آشنایند.
آناهید اوجاکیانس در نقد مجموعه آثار داستانی اسماعیل فصیح بر آن است که:
مشخصات سبک و زبان فصیح در این رمان [زمستان 62] دربرگیرنده همان خطوط برجسته ای است که قبلاً بارها ذکر شده است. که استفاده از رجعت به گذشته این بار برای ایجاد مقایسه میان رونق و آبادانی مناطق جنوب با ویرانیهای جنگ یا معرفی بیشتر شخصیتها صورت گرفته است. . بارِ طنز و کنایاتِ زبان نیز سنگینتر و نه تنها از زبان آریان بلکه از سوی شخصیتهایی چون دکتر یار ناصر و مریم و فرجام نیز شنیده میشود و حتی به حریم صحنه های جدی و غم انگیز رسوخ میکند و فضای غم زده رمان را قابل تحمل تر میسازد. از نمادها نیز بهره شایسته ای گرفته شده است. نماد گل لاله ٬ که فرجام همیشه شاخه ای از آن را در اتاق تنگ خویش نگاه میدارد ٬ پیش آگهی از تعلق فکری و سرنوشتی است که در انتظار اوست و هم اسمیِ آن با معبودش٬ لاله جهان شاهی٬ نیز هدف و مقصود این شهادت را میرساند. شهادت فرجام شکوفایی گل زندگی لاله را در پی خواهد داشت. نام منصور فرجام نیز کنایه از سعادتی است که فرجام در اواخر زندگی احساس میکند. او از بخت خویش سپاسگزار است که او را یاری داده است تا فرجام زندگیاش را شکل دهد و٬ در زمستانِ زندگی خود و برخی از هم وطنانش٬ به رستگاری و حیات جاودان دست یابد. جبهه جزایر مجنون نیز ٬ که راه رستاخیز را برای فرجام فراهم میآورد ٬ کنایات ظریفی در بردارد. از یک سو ٬ در رمان ٬ اشاراتی به اهل جنوب بودن مجنونِ لیلی میشود٬ از سوی دیگر٬ فرجام که مجنونِ عشق لاله است٬ راهیِ جبهه جزایر مجنون میشود که شاید در چشم برخی متقارن با جنون زدگی باشد (اوجاکیانس، 1386: صص 131-132).
از نظرمحمدرضا روزبه آثار اسماعیل فصیح از نوع آثاری هستند:
«که طی آنها نویسنده یا نقبی به تاریخ گذشته زد و یا فراز و نشیبهای جامعه ایران در پشت جبهه جنگ را به تصویر کشید. رمانهای اسماعیل فصیح غالباً روالی خطی و شیوهای گزارش گونه و سرگرم کننده دارند. اسرار نویسنده بر این شکل و شگرد و کم توجهی او به انضباط درونی اثر، بعضاً به سستی آثارش انجامیده است». (روزبه،1381:93)
1-5- مواد و روش اجرای پژوهش:
2.پس از جمعآوری منابع معتبر، متناسب با عنوانهای اصلی و فرعی فیشبرداری صورت میگیرد.
زندگی نامه و آثار اسماعیل فصیح
2-1- زندگی نامه و آثار اسماعیل فصیح
اسماعیل فصیح در دوم اسفند ماه سال 1313 در محلهی در خونگاه – از محله های قدیمی (جنوب) نزدیک بازار تهران – متولد شد. پدرش ارباب حسن، اسم او را اسماعیل گذاشت. اسماعیل در خانه ای شلوغ متولد شد خانه ای که 9 فرزند دیگر ارباب حسن هم در آن زندگی میکردند مادر و خواهرها او را خیلی دوست داشتند و با نام مستعار ناصر او را صدا میزدند – انتخاب نام دکتر یار ناصر از شخصیتهای مهم رمان زمستان 62 و ناصر خان دایی احمد عرفان مونسی دوازده ساله در رمان کشته عشق بی ارتباط با این نام مستعار نیست – اسماعیل فصیح در سن دو سالگی پدرش را از دست داد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی عنصری به پایان رساند و در سال 1326 وارد دبیرستان رهنما در خیابان فرهنگ شد تا با دیپلم طبیعی تحصیلات خود را پایان دهد. فصیح با پرداخت صد تومان توانست از خدمت سربازی معاف گردد و در سال 1335 ایران را ترک کرد تا جهان تازه ای را تجربه کند. او موفق شد از دانشگاه مانتانا در آمریکا پذیرش بگیرد و لیسانس خود را در رشتهی شیمی در این دانشگاه به پایان برساند. فصیح در سانفرانسیسکو با دختری نروژی به نام آنابل کمبل ازدواج میکند. اما همسرش هنگام زایمان در بیمارستان، همراه با نوزادی که در شکم داشت فوت میکند تا فصیح، مهمترین تراژدی زندگی خود را تجربه کند. فصیح که لیسانس ادبیات انگلیسی خود را هم در مانتانا گرفته بود پس از مرگ همسر به ایران بر میگردد تا دوران تازه ای را آغاز کند فصیح پس از بازگشت به ایران، از طریق صادق چوبک نویسندهی بنام آن روزها به شرکت ملی نفت معرفی میشود و به استخدام این شرکت در میآید. فعالیت در اهواز، خلوت تازه ای برای فصیح پدید میآورد و فرصتی فراهم میکند تا نخستین رمان خود را بنویسد. شراب خام در سال 1347 زیر نظر نجف دریا بندری، زمانی منتشر میشود که فصیح برای انجام یک مأموریت پژوهشی از سوی شرکت ملی نفت ایران به آمریکا رفته بود و در حال اخذ مدرک فوق لیسانس در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی بود. فصیح پس از بازگشت به ایران و آغاز تدریس در دانشکدهی نفت آبادان، داستان نویسی را ادامه میدهد. مجموعه داستانهای کوتاه «خاک آشنا» در سال 1349، رمان «دل کور» در سال 1351، مجموعه چهار داستان کوتاه تولد/ عشق/ عقد/ مرگ در سال 1351 و مجموعه داستانهای کوتاه «دیداری در هند» در سال 1353 منتشر شد. فصیح دو سال پس از آنکه از آمریکا به ایران بازگشت، با خانم پریچهر عدالت، ازدواج میکند که حاصل این ازدواج دو فرزند است. سالومه و شهریار.
، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف، پیشینه، پرسشها و روش تحقیق آورده شده است.
فصل دوم: شامل کلیاتی در باب غزل از ابتدا تا دورهی بازگشت، شعر و غزل مشروطه، نوآوریهای نیما یوشیج در شعر و شعر و غزل در ابتدای دورهی معاصر است.
فصل سوم: شامل معرفی احمد شاملو و آثارش، غزلوارههای برگزیده، بررسی و نقد ساختار و محتوای این غزلوارهها در چند حوزهی محتوا، زبان، فرم، صور خیال و موسیقی است.
فصل چهارم: شامل معرفی مهدی اخوان ثالث و آثارش، غزلوارههای برگزیده، بررسی و نقد ساختار و محتوای این غزلوارهها در حوزههای محتوا، زبان، فرم، صور خیال و موسیقی است.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
غزل معاصر و نو با غزل سنتی تفاوت هایی در ساختار و محتوا دارد. «غزلواره» یکی از انواع غزل های معاصر به شمار می آید. شناخت غزلواره و شاعرانی که در این نوع ادبی، سروده هایی دارند و همچنین ساختار و محتوای آن و تحولاتی که نسبت به غزل سنتی در غزلواره پدید آمده است از ضرورت های این تحقیق است.
1-3- اهداف تحقیق
آشنایی با «غزلواره» به عنوان یکی از گونههای کمتر شناخته شده در شعر معاصر فارسی.
1-4- پیشینهی تحقیق
تا کنون تحقیقی جدی و تخصصی درباره ی «غزلواره» و شاعران معاصری که در این نوع ادبی سروده هایی دارند، صورت نگرفته است. تنها به صورت گذرا تعاریف گوناگون «غزلواره» در کتابهای «سیر غزل در شعر فارسی»، «آفاق غزل فارسی» و «سیر تحول غزل فارسی» ارائه شده است. البته در کتاب اخیر به شاعران برجستهی این نوع ادبی اشاراتی شده و نمونهای از غزلوارههای آنان آورده شده است.
1-5- روش تحقیق
روش گردآوری اطلاعات این تحقیق، کتابخانهای است؛ به این صورت که کتابهای مرتبط با موضوع تحقیق، مطالعه و مطالب مهم و برجسته در قالب فیشهایی نگارش و دسته بندی شد و پس از تجزیه و تحلیل در تحقیق استفاده گردید.
1-6- پرسشهای تحقیق
پرسش های تحقیق به طور کلی در چند محور زیر خلاصه می شود:
1- «غزلواره» چیست؟
2- آیا می توان «غزلواره» را در شعر معاصر فارسی گونهای ادبی به شمار آورد؟
3- مختصات اصلی سبکی «غزلواره» در شعر شاعران معاصر کدامند؟
4- سیر تطوّر «غزلواره» سرایی در آثار شاعران مورد نظر چگونه است؟
1-7- نکته
شیوهی ارجاع به غزلوارههای برگزیده در متن، بر اساس شمارههای نهاده شده در آنها در فصلهای سه و چهار میباشد.
شعر را از نظر تقسیم بندی و به اصطلاح انواع ادبی؛ به گونه های متفاوتی تقسیم کرده اند، که شعر حماسی یکی از انواع آن به حساب آمده است.«حماسه ومنظومه های حماسی از دیدگاه صاحب نظران همیشه مطمح نظر بوده است و از آن تعابیر متنوعی شده است که به اجمال به برخی از آنها اشاره می شود: حماسه در لغت عرب به معنی شدَت در کار است و از این ریشه صفات أحمَس، جمع احامس، یعنی جای سخت و درشت و مرد درشت در دین و دلیر در حرب؛ حَمَس به همین معنی پدیدآمده است.» (صفا،1387:ج1،6) منظومه های حماسی از دیدگاه صاحب نظران به انواع مختلفی از جمله:
«1) منظومه های حماسی اساطیری و پهلوانی 2) منظومه های حماسی تاریخی 3) منظومه های حماسی دینی 4) منظومه های حماسی مصنوع
تقسیم شده است.» ( همان: 5 ) «حماسه تقریباً در همۀ جوامع وجود دارد، امّا در ادبیات عرب، علی رغم این که کلمۀ حماسه عربی است؛ با تمام گستردگی اش از حماسه به معنی واقعی آن خبری نداریم؛ زیرا جامعۀ قبیله ای عرب،قابلیت پیدایش حماسه را نداشته و در گیریها بیشتر قبیله ای و داخلی بوده است.در عرب، حماسه به همین حرکت های جزئی وخروش ها وجدال ها و یاد مفاخرات شخصی و قبیله ای گفته می شود.اشعار حماسی، (اشعار پهلوانی) در ادبیات عرب برقطعات و قضایایی اطلاق می شود که بیشتر مبتنی بربیان مفاخر قبیله و فرد و ذکر شاعر از پهلوانیهای خود در میدان جنگ و فرار از مضایق و درافتادن در مهالک و چیره دستی در انتقام یا غارت و نهب است و راویان عرب درذکر تاریخ قبایل ازاین اشعار و رجزهایی که پهلوانان و جنگ جویان می گفتند بسیار یاد کرده اند.» ( همان:16)
«در تاریخ شعر فارسی اشعار دینی از شاعرانی مانند کسایی و نا صر خسرو و ربیع آغاز شد و بعداً به وسیلۀ شاعران شیعی مذهبی از قبیل قوامی رازی شاعر قرن ششم و ابن حسام خوسفی شاعر قرن نهم و محتشم کاشانی شاعر قرن دهم تکمیل شد و بعد از آن در تمام دورۀ صفویه و قاجاریه ادامه یافت.این اشعار که حماسه های دینی را هم باید در شمار آنها دانست، معمولاً در ذکر مناقب یا مصائب اولیای دین و پیشروان تشیع سروده شده است و رواج این نوع شعر در دورۀ صفویه که عهد تقویت مذهب تشیع و رسمی شدن آن در ایران است، از هر دورۀ دیگر بیشتر و در دورۀ قاجاری نیز از رواج نیفتاد.» ( صفا، 1387: ج 1،89 )
گفتگو در مورد زن و دیدگاه هایی که در باره ی او وجود دارد، کاری بس سخت است و احتیاج به مطالعه ی عمیق دارد.
برای شناخت زن و موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی او، باید تمام تاریخ را از نظر گذراند و برای این شناخت، نمی توان یک دین یا مذهب خاصی را مورد نقد و بررسی قرار داد و بعد حکمی کلی در این باره داد. اما در بررسی هایی که پژوهش گران در چند دیـن مثـل« یهودیت و مسیحیت » در باره ی زن انجام داده اند، دیده شده که بی توجهی و بی اعتنایی به زن از همان ابتدای خلقت، آشکار بوده است.
« در مسیحیت گناه اولیه ( (pehe0riginaگناه زن بود و – مرد به عنوان فرزند آدم- هر گاه به سوی زنی رود، حتی اگر آن زن همسرش باشد، چنان که حوا همسر شرعی آدم بود، باز گناه نخستین و گناه اصلی را تکرار کرده است و گناه و عصیان آدم را در خاطره ی خداوند، تداعی کرده است. »(شریعتی، 1376 : 78)
این دیدگاه در دین مسیحیت، شاید بر گرفته از همان داستان چگونگی خلقت آدم و حوا و رانده شدن آنان از بهشت باشد. داستانی که بدین گونه در این دین و مذهب بیان شده است و پژوهش گران نیز آن را در کتاب ها و آثار خود آورده اند و گفته اند که خداوند ابتدا آدم و حوا را در بهشت آفرید و بعد به آن ها حکم کرد که شما مختارید از این بهشت و تمام امکاناتش استفاده کنید مگر این درخت، که بنا به بعضی از تفاسیر، گندم بوده و بعضی دیگر آن را سیب دانسته اند اما در این میان شیطان بر آنان غلبه نمود و آن ها را وادار کرد که از آن درخت ممنوعه، تناول کنند و در پی این سرکشی و گناه بود که از بهشت رانده شدند اما، گویا در این میان، مسیحیان یک طرفه به قاضی رفته اند و طبق استدلال های خود شان، زن یا حوا را مسؤول این خطا و باعث تشویق و ترغیب آدم، دانسته اند و شاید با این گونه استدلال ها، باعث شده اند چنین حکمی در باره ی همه ی زنان، در دین آن ها ریشه دواند.
جلال ستاری در یکی از کتاب های خود به نام سیمای زن در فرهنگ ایران، با توجه به تصور کهنی که در شرق پا گرفته بود، مبنی بر زاییده شدن زن یا حوا از پهلوی مرد یا آدم و با توجه به طرز تفکر آن ها، از منظر و دیدگاه دو گروه عمده، به تبیین و بیان این نظریه پرداخته است.
او در این کتاب در باره ی گروه اول که به ظاهر بینان معروفند، آورده: « مرد و زن از نظر این گروه، بسیار با هم تفاوت دارند. از نظر اینان، آدم پسر خداست و خداوند او را بدون واسطه آفریده و تمام خصوصیات خود را به او انتقال داده است. پس آدم (مرد) می تواند عروج روحانی داشته باشد و تا خدا پیش برود. از نظر آن ها، حوا، دختر آدم و زاییده ی اوست. بنا بر این حوا (زن) نمی تواند به مانند آدم (مرد) به عروج و تکامل دست یابد. در واقع، زن فاصله ای است بین خدا و آدم. از نظر این گروه، آدم، حوا را در خواب زایید، بی درد و رنج و این زایمانی رویا وش است. زایمان در حوا در حکم نفرین و لعنتی ابدی است….آدم، نقش اساسی بر عهده دارد. نقشی معنوی و روحانی، چون شبیه به خداست. اما حوا، نقش مشروط و مادی است. آدم، پیامبر زندگی است و حوا پیک مرگ»(ستاری،1373: 60)
ستاری در این باره، بیان داشته که : « اگر خلقت حوا از دنده چپ او را از دیدگاه گروهی دیگر که به نهان بینان معروفند، در نظر بگیریم، مساله حکمی دیگر به خود می گیرد. نهان بینان زن (حوا) را باطن دین و آیین می دانند و آدم را ظاهر آن. شیطان هم به فکر از هم پاشیدگی باطن بود تا ظاهر. زیرا می دانست اگر باطن از هم پاشیده شود نیروی ظاهر هم ارزشی نخواهد داشت.»(همان،1373 :60)
در جواب این سوال كه چرا از همان آغاز آفرینش، برای جنس زن خلقتی ناقص تر از مرد قائل شده اند، قصه ها، افسانه ها و اساطیر فراوانند كه در این جا لازم نیست به تمامی آن ها اشاره گردد. اما این قصه ها که اکثرا بر ساخته ی مردان هستند با توجه به دلایل و مطالبی که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد، شاید هرگز پژوهندگان را به سر منزل حقیقی چرایی و چیستی خلقت زن، راهنمایی نكنند. از اینروست كه غالباً تكیه گاه این نوع جستجو را در قرآن، رد یابی می نمایند اما گاهی نیز برای وضوح این آیات، در باب داستان خلقت انسان، به تفاسیر مختلف مراجعه می كنند که متاسفانه خیلی از مفسران هم بر مبنای دیدگاه و عقل خود شان، آیات قرآنی را تفسیر و تبیین كرده اند. آنها، بیان داشته اند كه ابتدا زن (حوا) بود كه فریب شیطان را خورد و بعد او باعث گمراهی مرد (آدم) شد. اما آیات قرآنی فراوانی در این باره وجود دارد كه خداوند فرموده، زن و مرد هر دو وسوسه شیطان را پذیرفته اند و گمراهی هر كدام به گردن خود شان بوده است. نه مرد مسؤول گمراهی زن است و نه زن مسؤول گمراهی مرد. در
سوره ی بقره آیهی 36 در این زمینه چنین می خوانیم : « فازلهما الشیطان » شیطان هر دوی آن ها را به ضلالت انداخت یا در سورهی اعراف، آیه ی20 نیز كم و بیش به این مضمون اشاره شده است. « فوسوس لهما الشیطان» شیطان هر دوی آن ها را فریب داد و هر دو را وسوسه
كرد.
می بینیم قرآن در هر كجا كه از فریب و وسوسه شیطان، سخن به میان آورده تمام ضمایر را به صورت تثنیه بیان داشته است. از نظر قران هر دوی آن ها، این گناه را انجام داده اند، هم حوا و هم آدم. اما در این جا می توان این سوال را مطرح كرد كه چرا مفسران در تفسیر این آیه ها هم حقیقت و باطن مطلب را بیان نكرده و تعمداً مرد را بر زن ترجیح داده اند ؟ که در پاسخ این سوال،می توان این گونه گفت که این دیدگاه، شاید ناشی از تسلط فرهنگ مرد سالارانه ی گذشته باشد و این که در بیشتر اوقات، اکثر مفسران مرد بوده اند و هر آن چه آن ها در این زمینه، نوشته اند ناشی از دیدگاه مردانه خود شان بوده است زیرا هم خود آن ها، مساله ی گناه نخستین را مطرح كرده اند و هم خود شان به آن پرسش، جواب داده اند. شاید در این جا نیز بتوان گفت که بر اساس این اندیشه هاست كه زن در طول تاریخ در تمامی جنبه های زندگی، كوچك شمرده شده است. حق و حقوقی ندارد و اگر سخن بگوید یا نظری بدهد او را محكوم می كنند كه كم خرد و وسوسه گر است و به این صورت زن در پستوی خانه ها پوسیده و یا به اجبار تن به ازدواج می دهد و سر انجام اگر هیچ یك از این ها ننگ بودنش را نپوشاند، قبر بهترین داماد برایش است، آن گونه که در زیر آورده شده :
« لكل اب بنت یرجی بقاؤهــا ثلاثه اصـها اذا ذكر الصــهر
فبیت یغطیها و بعل یصونها و قبر یواریها، و خیر هم القبر »
هر پدری دختری داشته باشد كه بخواهد ماندگار شود، هر گاه به یاد داماد می افتد، سه داماد دارد : یكی خانه ای كه پنهانش كند.” دومی شوهری كه نگهش دارد” و سوم قبری كه بپوشاندش،”و بهترین شان قبر است و این مثل عربی كه گفته اند : « نعم الختن القبرٌ» در باره ی همین موضوع است »(شریعتی، 1376: 110)
در قران به وضوح، بیان شده است که زن و مرد هر دو از عالم نیستی به عالم هستی پا نهاده اند و در واقع آن دو، کامل کننده ی هم هستند. مثلا آیه ی زیر حاکی از چنین مطلبیست « هن لباس لکم و انتم لباس لهن. یعنی آن ها پوشش شمایند و شما پوشش آن هایید. » (سوره ی بقره، آیه ی 178). و یا در آیه ی اول سوره ی نساء، خداوند به برابری زن و مرد، این گونه اشاره کرده : « یا ایها الناس اتقوا ربکما الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها ». نیز در سوره ی نحل آیه ی 72، به همین مضمون بر می خوریم : « و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم تبین و حفده. یعنی و خداوند از جنس خود تان برای شما جفت آفرید و از آن جفت ها، دختران و پسران و دامادان و نوادگان برای شما خلق فرمود.
در همه ی این آیات، خداوند یاد آور شده که زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه ی آرامش یکدیگرند و در هیچ یک از آیات خود، به برتری یکی بر دیگری اشاره نکرده است.
این اشارات كوتاه به برخی از آیات قرآنی ظاهراً برخلاف نظریه و دیدگاه كسانی است كه برای آفرینش زن خلقتی ناقص، قائل شده اند، هر چند ورود به این مسئله از منظر قرآن، خود بحثی مفصل لازم دارد و قرار دادن آیات و احادیث ما را به جایگاه خاصی در این مورد هدایت كند، اما فعلاً به این منبع الهام زیاد وارد نمی شویم و از مناظر دیگر به موضوع می پردازیم.
1-2- مروری بر عصر مادر سالاری گذشته
مطالعه در تاریخ اقوام، ملل مختلف واساطیر و داستان های آنان، پژوهندگان را به جایی رساند كه گفته اند، زن نه تنها در عصر باستان، حاشیه نشین نبوده، بلكه اداره امور زندگی و پرورش فرزندان به عهده آنان بوده است كه معمولاً از این عصر به نام « عصر مادر سالاری یا مادر شاهی» نام می برند. عامل اصلی نام گذاری این عصر به عصر مادر سالاری، به نوع زندگی آن دوره بر می گردد که مردان برای شكار به مناطق دور دست سفر می كردند و هنگامی بر می گشتند، آن قدر شكار نمی كردند كه برای خوراك و معاش خانواده بسنده باشد، بنا بر این در طی غیبت مردان این زنان بودند كه به امور خانه می پرداختند و در گذران زندگی نقش اساسی داشتند. از طرف دیگر از شواهد بدست آمده این گونه بر می آید كه « بر نخستین جوامع بشری نه نظام مادر سالاری حاكم بوده و نه نظام پدر سالاری، بلكه مرد و زن پیش از تاریخ و در آغاز تاریخ، وظایف و مشاغل مختلفی داشتند، آن ها همكار و مكمل هم بوده اند و هیچ چیز از پیش مبین برتری یكی بر دیگری نبوده است. پس از دوران گرد آوری خوراك و شكار، یعنی در عصر نو سنگی كه زن به كار كشاورزی سر گرم و مرد هم دارای مشغله دامداری است، زن قدرت بسیار می یابد و شأن و منزلتی شایان كسب می كند. زن به اقتضای كار و اشتغالش مادر و سرور طبیعت دانسته شده است و كیش و پرستش زن ایزدان رواج می یابد. به هر حال چنین پیداست كه دوران نو سنگی، دوران فرمانروایی زن یا مادر است و از قدرت مرد نسبتا ً كاسته می شود. »( ستاری، 1373: 5-7 )
ستاری در این مورد بیان داشته « زنان آن زمان، كم كم به بافندگی و رشته كردن الیاف پرداخته و در ادامه كاركرد مثبت خود، چرخ كوزه گری را نیز اختراع كردند. این وسایل باعث برتری زن نسبت به مرد شد. »(همان : 5-7 )
با توجه به این مسائل، شاید بتوان گفت كه زن در آن دوران، برتر از مرد بوده است. زیرا تمامی مشكلات و احتیاجات روز مره ی زندگی، توسط زن تهیه می شده است و این زن بود كه امنیت را برای فرزندان به ارمغان می آورد. زنان به خاطر مشكلاتی كه در سفر با آن رو به رو می شدند نمی توانستند همگام و همراه مردان به شكار بروند بنا بر ین مجبور بودند در غارها پنهان شوند و پناه بگیرند و بدین گونه برای فرزندان نگهبان و پناهگاه خوبی بودند. همچنین به وسیله ی كشاورزی همیشه غذا آماده بود و دیگر، آن دل نگرانی از طرف مردان احساس نمی شد.
از عصر مادر سالاری تاریخ دقیقی در دست نیست. پژوهش گران دقیقاً نمیدانند كه این عصر از چه تاریخی آغاز شده و حدوداً تا چه تاریخی ادامه داشته است ولی عقیده بر این است كه این عصر مصادف با عصر آهن بوده است. در عصر آهن، زنان و مادران از افراد پیر و ناتوان و از کار افتاده نگهداری می كردند. این افراد در تحت سر پرستی زنان و مادران
میزیستند و این زنان بودند که در هنگام باران، سیل و توفان مجبور بودند كه پناهگاهی برای خانواده تهیه نمایند. در واقع ستون خانواده را زن تشكیل می داد. حتی انسان شناسان، ساختن منزلگاه را به زن نسبت می دهند. نیاز زنان به منازل مقاوم برای نگهداری خود و فرزندان از حوادث طبیعی، علت اصلی بر این امر است. « انسان شناسان، حتی عصر مادر سالاری را به ( دوران یخ ) مربوط می دانند. این دوران مصادف است با اولین اندیشههای انسان. كنشها و واكنشهای بین او و طبعیت و معتقدند كه اولین اندیشه های تجدیدی و كنشهای آگاهانه ذهن توسط زن انجام میگرفته است. مسلماً، مردان در این عصر نقش خاصی ایفا نمینمودند و تنها شكار بود كه غم و هم آن ها را، تشكیل می داد. خواه و نا خواه در كنار شكار سكونتی هم وجود نداشت. مردان این عصر پا به پای اسبان وحشی و آهو ها و گراز ها از این منطقه به منطقه ی دیگر میرفتند و زن ها برای نگهـداری از كودكان به این نوع سفرها نمی رفتند و در مكانی سكونت ورزیده، كم كم به كشاورزی روی آوردند و عصر مادر سالاری با كشاوزی آغاز شد. »(تیلا، 1371 : 119)
از زمانی که سخن بوده سخن موزون و غیر موزون نیز بوده است. سخنی موزون است که در روح شنونده، خاصیت اثر گذاری داشته باشد و به زیور محسنات لفظی و معنوی آراسته باشد که تشخیص آن به غیر از شناخت بدیع و دیگر فنون ادبی میسر نیست. در هر شعری باید به زیبایی لفظ و معنی توجه داشت. حسن و قبح آن را شناخت. با آمیزش لفظ و معنی(صنایع بدیعی) بسیاری از صنایع در لفظ(صنایع لفظی) و بسیاری از صنایع در معنا(صنایع معنوی) مشخص می گردد.
اغلب صاحب نظران علوم بلاغی این فن را در سه بخش بررسی کرده اند معانی ، بیان و بدیع که تشبیهات ، مجازات و کنایات همواره در فن بیان مورد بحث قرار می گیرد اما نگارنده ی این سطور با توجه به اینکه در صدد بررسی همه ی ابیات دیوان ازرقی هروی بوده و چون تعدادی از صاحب نظران علوم بلاغی صنایع مذکور را در زمره ی صنایع بدیعی آورده اند ، لذا با پاره ای تساهل بر آن شد تا ابیاتی حاوی این فنون را در ذیل تحقیق بگنجاند ، انشاء الله در هر حال مفید فایده باشد.
معمولاً هر شاعر و نویسنده ای در عصر خویش دارای سبک و ویژگی های مختص به خود بوده است. مثلاً فخرالدین اسعد گرگانی که به نظم داستان «ویس و رامین» همت گماشت منشأ روش جدیدی در داستان سرایی گردید. ناصر خسرو هم از اینکه مباحث و اصطلاحات فلسفی را در شعر وارد کرده او صاحب سبک بود و …
ازرقی هروی هم از شاعرانی است که در زمینه ی صنایع بدیعی دارای اختصاصات شعری است. ایشان در آوردن خیالات باریک، تصاویر ذهنی،انواع تشبیه و… به موفقیت رسیده است.
هر چند این صنایع هم در دوره های اولیه ی شعر فارسی(قرن سوم) وجود داشته و در قرن چهارم با ظهور بزرگانی مانند فردوسی، نشاط و طراوت خاصی پیدا کرده است، در شعر شاعران قرن پنجم و ششم همانند منوچهری، لامعی، انوری، عثمان مختاری، ازرقی هروی و سنایی ادامه یافته تا اینکه در دوره های بعد (قرن هفتم و هشتم) سعدی، مولانا و حافظ این فن را به اوج ترقی رساندند.
ابوبکر زین الدین بن اسمعیل ورّاق هروی از شاعران معروف اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم می باشد. از آن جایی که با خواجه عبدالله انصاری، آن پیر روشن ضمیر به خاطر همشهری بودن آشنایی داشته معلوم است که وی اهل هرات است. تاریخ تولد و وفات او همانند کهنه کتابی است که اول و آخر آن افتاده است ، فقط در تذکره ها تاریخ رحلت وی را برخی در 526 و برخی در 527 آورده اند. اولین دستگاه حکومتی که ازرقی با آن آشنایی داشته دستگاه شهریاری ابوالفوارس طغانشاه بن ارسلان سلجوقی است که ازرقی در خدمت این شاه زاده مقام و مرتبتی خاص داشته است. غیر از طغانشاه، ازرقی امیران شاه بن قاورد از سلاجقه ی کرمان را مدح گفته است.
دیوان قصاید ازرقی که از آثار بسیار مهم و ارزنده ی اوست و در قالب قصیده، قطعه و رباعی سروده شده، مشتمل بر مهمترین بحور عروضی و اوزان شعری زیر است، از جمله: بحرهای مجتث، رمل، مضارع و …
شعر ازرقی دارای صور خیال و آرایه های جالبی است. وی شاعر تلمیح، تشخیص، تشبیهات عقلی و خیالی و وهمی است. او استاد تلفیقی این آرایه هاست.شمار قابل توجهی از تشبیهات او از تلمیحات مذهبی نشأت گرفته است. در تشبیهات او عامل اغراق دارای اهمیت بسیار است.
پند و نصیحت هایی که گاهی در قصایدش می اورد نشانه ی بلوغ اندیشه های اوست. ممدوح شاعر با نه مفهوم دیانت، دین، هدایت، نصر، علم، خرد، سخاوت، ظفر و روان ستایش می شود.
در این تحقیق ابتدا ضمن تعاریفی اصطلاحی و لغوی از کتب بدیع نویسان معروف، با مراجعه به دیوان اشعار شاعر مذکور ابیاتی که مربوط به صنایع بدیعی در دیوان ازرقی وجود داشته استخراج و فیش برداری نموده و همچنین ابیاتی از سروده های شاعران دیگر به عنوان شاهد آورده شده و در پایان شواهدی را به عنوان نمونه از دیوان شاعر مورد بحث ذکر و شماره های دیگر ابیات را برای ارجاع در ذیل ذکر نموده ایم.
این رساله از شش فصل تشکیل شده است. فصل اوّل به کلیات اختصاص دارد که شامل: هدف تحقیق، پیشینه ی تحقیق و روش گردآوری مطالب می باشد. فصل دوم به معرفی ازرقی هروی می پردازد که شامل: زندگی، سبک شعری، ممدوحان ازرقی، آثار ازرقی. فصل سوم بدیع و پیشینه ی آن را در بر دارد که در آن نگاهی انتقادی به آثار بدیعی معاصر آمده است. در فصل چهارم به بدیع لفظی پرداخته شد. در فصل پنجم بدیع معنوی مدّ نظر قرار گرفت و سرانجام در فصل ششم نتیجه گیری و پیشنهادها آورده شده است.
1-1- هدف تحقیق
هدف از نگارش این تحقیق، بررسی دیوان اشعار ازرقی هروی از حیثِ کاربردِ صنایع بدیعی است. در این تحقیق تلاش شد آن دسته از ابیاتی که ازرقی برای آرایشِ آن، از زیورهای بدیع لفظی و معنوی بهره برده، بررسی شود تا مورد استفاده ی دوستداران ادبیات قرار گیرد.
1-2- پیشینه ی تحقیق
کاربرد صنایع بدیعی در دیوان بسیاری از شاعران از آغاز شعرِ دری تا کنون بررسی شده است. اما در زمینه ی کاربرد صنایع بدیعی در دیوان ازرقی هروی تاکنون هیچ گونه کاری انجام نشده است. آنچه مشخص است این است که دیوان اشعار این شاعر در سال 1336 توسط آقای سعید نفیسی تصحیح شده است.
1-3- روش گردآوری مطالب
روش گردآوری مطالب بنا بر روش معمول رشته های علوم انسانی بیشتر به صورت کتابخانه ای بوده است. بدین صورت که ابتدا منابعی در زمینه ی علم بلاغت و بدیع مطالعه گردید. سپس دیوان اشعار ازرقی هروی بارها و با دقّت نظر خاصی مطالعه شد. سپس کاربردِ صنایع بدیعی به صورت جداگانه فیش برداری، و ابیاتی هم به عنوان شاهد مثال از دیوان این شاعر استخراج گردید. برای آن دسته از صنایعی که نیاز به تعریف و توضیح داشت با استمداد از کتب بلاغی موجود، توضیحاتی آورده شد. کتب مورد استفاده بیشتر از اساتید راهنما ، مشاور، کتابخانه های دانشکده ی ادبیات،دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج،دانشگاه آزاد و پیام نور گچساران جمع آوری شد.
2- ازرقی هروی، زندگی و سبک شعری او:
ازرقی هروی از جمله شاعران معروف قرن پنجم و ششم است. وی بعد از رودکی، فردوسی، عنصری، فرخی، ناصر خسرو و مسعود سعد سلمان؛ از بهترین شاعران خراسانی است که در ردیف شاعرانی چون ابوالفرج رونی، لامعی گرگانی، امیر معزّی، رشید وطواط و عثمان مختاری نام برده می شود.
ازرقی هروی سبکی خاص و تعبیراتی مختص به خود دارد که اشعارش این گونه نسبت به شاعران هم عصر خود دارای دشواری خاصی است. شیوه ی خیال پردازی، تصویر سازی و مضمون آفرینی، فراوانی صنایع و فنون بدیعی در اشعار ازرقی سبب امتیاز وی از هم عصرانش شده است. روش او در شعر سرایی به گونه ای که می تواند طلیعه ی خروج از سبک خراسانی و زمینه ی ظهور سبک عراقی به حساب آید برخی خصوصیات دیگرِ شعرِ او باعث شده است که عامه ی خوانندگان در بهره گیری مستقیم از شعر او دچار اشکال شوند.
اوزان و بحور شعری خاصی در شعر ازرقی مشاهده می گردد که مهمترین این اوزان عبارتند از:
– بر وزن و بحر فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(رمل مثمن محذوف)، مطلعی از یک قصیده را آورده است:
می رود سنجاب گون بر چرخ از دریا بخار
می کند پر حواصل بر سر عالم نثار(ازرقی،1336: 4)
– بر وزن و بحر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن(رمل مثمن مخبون محذوف)، سروده است:
باز بر طرف مه از غالیه طغرا دیدم
ز بر صفحه ی جان خط معما دیدم
(همان: 56)
– بر وزن و بحر مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(مجتث مثمن مخبون مشعث محذوف)، قصیده ای دارد با مطلع:
به مژده خواستی آن نور چشم و راحت جان
بر من آمد پروین نمای و ماه نشان (همان: 76)
– بر وزن و بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(هزج مثمن سالم)، آورده است:
چه جرم است این که هر ساعت ز روی نیلگون دریا
زمین را سایبان بندد به پیش گنبد خضرا؟(همان: 1)
– بر وزن و بحر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)، بیتی از یک قصیده را اینگونه آورده است:
ای از کمال حسن تو جزوی در آفتاب
خطت کشیده دایره ی شب بر آفتاب(همان:4)
سرانجام ازرقی بر وزن و بحر فعولن فعولن فعولن فعولن(متقارب مثمن سالم) بیت زیر را آورده است:
به فال همایون و فرخنده اختر
به بخت موفّی و سعد موفّر(همان:11)
در این فصل از رساله بر آنیم تا با نگاهی کلی زندگی نامه، ممدوحان، آثار، سبک و ویژگی های شعر ازرقی را با استفاده از تذکره ها و کتاب هایی که ذکری از شاعر در آن ها رفته است و نیز برخی از منابع جدید که در چند و چون زندگی و آثار شاعر سخنی دارند، بررسی کنیم.