ظهور سیستمهای مخابراتی با عرض پالس بسیار باریک و پهنای باند بسیار وسیع و پیداش کاربردهای متنوع برای آنها، در سالیان اخیر زمینه ساز تحقیقات گستردهای در جنبههای گوناگون نظری و پیادهسازی عملی چنین سیستمهایی گشته است. سیستمهای فراپهن باند (UWB) از حدود 20 سال قبل در مخابرات نظامی، موقعیت یابی و رادار مورد استفاده قرار گرفته است و اخیرا بر روی الکترونیکهای مصرفی و مخابراتی توجه شده است. لیکن با افزایش تقاضا برای کاربرد تجاری این تکنیک و با تلاشهایی که از اواخر دهه 1990 آغاز شد، در نهایت مجوز استفاده از گستره فرکانسی حدود GHz 10-3، به شرط رعایت محدودیتهای شدید بر سقف توان ارسالی، صادر شد.. در واقع، بسیاری از سیستمهای مخابراتی بی سیم از فرکانسهای باند باریک مجزا به منظور جلوگیری از تداخل با یکدیگر استفاده میکنند. به هر حال، برای سیستمهای UWB به منظور جلوگیری از تداخل با دیگر سیستمها، به شرط رعایت محدودیتهای شدید بر سقف توان ارسالی و طیف تعریف بر طبق FCC میتوانند به کار روند.
سیستمهای UWB ویژگیهای منحصر به فردی نسبت به سیستمهای مخابراتی دیگر دارند. دو ویژگی منحصر به فرد سیستمهای UWB، پهنای باند بسیار وسیع و Duty Cycle پایین آن میباشد. پهنای باند بسیار وسیع منجر به انتقال پالسهای بسیار باریک که بیتهای اطلاعاتی را حمل میکنند، میشود. در واقع سیستمهای UWB، به جای استفاده از توان بسیار بالا در رنج فرکانسهای مجزا، از سیگنالهای با توان پایین و در رنج فرکانسی بسیار زیاد استفاده میکنند. بنابراین ارسال سیگنالهای UWBبه عنوان یک سیگنال نویزی برای سیستمهای مخابراتی دیگر ظاهر شد. سیستمهای UWB برای کاربردهای داخلی که نیاز به نرخ دیتای بالا دارند و در رنج فاصله کوتاه 1 تا 10 متر، میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. Duty Cycle به عنوان نسبتی از زمانی که یک پالس در یک دوره تناوب قرار میگیرد، تعریف میشود که در سیستمهای UWB مقدار آن بسیار کم و در حدود 0.005 میباشد.
لفظ UWB علیرغم معنای نسبتا عامی که تا پیش از دهه 1990 داشت به سیگنالهایی اطلاق شد که دارای پهنای باند حداقل MHz 500 باشند، یا پهنای باند نسبی آنها (نسبت پهنای باند به فرکانس مرکزی) بیش از %20 باشد[3]. پهنای باند نسبی به صورت زیر بیان میشود:
(1-1) |
فرکانسهای قطع بالا و پایین میباشد. در گزارش FCC [3]، کاربرد UWB در سه گروه طبقهبندی میشود: 1. سیستمهای اندازهگیری و مخابراتی 2. سیستمهای راداری انتقالی 3. سیستمهای تصویری. در اینجا باند طیفی مربوط به گروه اول در شكل (1-1) آمده است. همانطوری که میبینید طیف فرکانسی اختصاص یافته برای ارسال UWB 1/3 تا GHz 6/10 است و ماکزیمم سطح توان مجاز برای ارسال UWB، dBm/MHz 3/41- میباشد، این سطح توان کمتر از سطح توان نویز برای سیستمهای مخابراتی UWB میباشد.
سیستمهای UWB به دلیل استفاده از پهنای باند بسیار زیاد دارای ویژگیهای منحصر به فردی میباشند که سیستمهای UWB را از دیگر سیستمهای باند باریک کلاسیک متمایز میسازد[1،2،5،6،14]. این ویژگیها عبارتند از:
1- توانایی به کارگیری سیستمهای UWB به همراه وجود سیستمهای بیسیم دیگر میباشند. محدودیت توان FCC، نیاز به سیستمهای UWB ی دارد که قادر به ارسال سیگنالهای شبه نویزی باشند که منجر به احتمال کم برای آشکارسازی و تداخل برای سیستمهای دیگر خواهد شدشكل (1-2) .
2- قادر به مصالحه بین فاصله و نرخ دیتا هستند. فرض کنید برای حمل یک بیت دیتا پالس ارسال شود، برای فاصلههای زیاد، به منظور ارسال قابل قبول، میتواند زیاد باشد و زیاد منجر به نرخ دیتای پایین خواهد شد، به عبارت دیگر، میتواند برای فاصله کم کاهش پیدا کند و منجر به نرخ دیتای بالا شود. بنابراین تعداد پالسهای بیشتر بر بیت برای ارسال در فاصلههای زیاد به کار میرود.
3- توانایی داشتن ظرفیت زیاد را دارند. معادله معروف شانون برای ظرفیت، بینش مربوط به مزیت سیستمهای بیسیم UWB را به ما میدهد. مطابق قانون شانون، توانایی ظرفیت یک کانال به صورت زیر بیان میشود:
(1-2) |
و به ترتیب توان کل سیگنال و توان نویز را بیان میکنند و پهنای باند کانال میباشد. سطح توان ارسالی کم سیستمهای UWB برای ظرفیت کانال بیفایده است، به هر حال، سیستمهای UWB به دلیل پهنای باند زیاد، اثر سیگنال به نویز پایین (SNR) را جبران میکنند. بنابراین سیستمهای UWB برای ظرفیت بالای مخابرات بیسیم پیشنهاد میشوند[5].
[1] Ultra Wideband
[2] Generalized Likelihood Ratio
[3] Semi-definite Relaxation
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
تا چند دهه قبل برنامهریزی استراتژیك و تدوین استراتژی برای سازمانها معنا و مفهومی نداشت و سازمانها فقط به برنامهریزی عملیاتی میپرداختند و شاید موفقیتهایی نیز كسب نموده باشند. ولی بعد از آن دوران، بخصوص دهه 1970 به بعد، سازمانها به این نتیجه رسیدند كه فقط با برنامهریزی عملیاتی نمیتوانند به فعالیتها ادامه دهند. چون تحولات اقتصادی جدید از جمله افزایش تورم و بیكاری، رقابت بین سازمانها و اهمیت خدمات در اقتصاد باعث گردید كه سازمانها برای رفع مشكلات به برنامهریزی استراتژیك و تدوین استراتژی روی آورند. زیرا هیچ سازمانی توانایی كامل شكل دادن به محیطی كه در آن كارمیكند را ندارد. اما میتواند اوضاع و احوالی را پدید آورده و از بین آنها بهترین فرصتها را بدست آورد. وظیفه مدیریت این است كه شركت را همواره به گونهای ببیند كه میتواند بشود. نه آنگونه كه هماكنون هست (كاتلر، اصول بازاریابی، 86)
ولی پیادهسازی این استراتژیهای تدوین شده در برنامهریزی استراتژیك، مشكل است زیرا در مسیر اجرای هر استراتژی موانع زیادی وجود دارد كه از آنجمله میتوان به موانع فنی و موانع مهارتی و موانع ساختاری اشاره نمود. روشهای زیادی نیز برای غلبه بر موانع اجرای استراتژیها پیشنهاد گردیده است. یكی از روشهای پیشنهادی، تكنیك ارزیابی متوازن نام دارد كه در سال 1992 توسط كاپلان و نورتون ارائه گردیده است. بر اساس نظریات كاپلان و نورتون روش ارزیابی متوازن، شرکتها و سازمانها را قادر میسازد تا فاصله قابل توجهی را كه قبلاً فیمابین مراحل تدوین و اجرای استراتژی بوجود میآمد، از میان بردارند. آنها معتقد بودند كه این عدم ارتباط صحیح فی مابین مراحل تدوین و اجرای استراتژی به واسطه موانع زیربه وجودمی آید:
1-3-1- مانع اول: چشمانداز و استراتژیها غیرقابل درك هستند.
1-3-2- مانع دوم: عدم ارتباط استراتژیها با اهداف نقشها، گروهها و افراد سازمانها.
1-3-3- مانع سوم: عدم ارتباط استراتژیها با تخصیص منابع كوتاهمدت و بلندمدت سازمان.
1-3-4- مانع چهارم: دریافت بازخوردهای تاكتیكی به جای بازخوردهای راهبردی (یعنی بازخوردهایی كه وجود دارد بر اساس مهارت است
نه بر اساس استراتژی). (كاپلان و نورتون[1]، 1996)
این تحقیق بر اساس 4 مانع بالا با طرح 5 فرضیه سعی بر آن دارد تا مشخص نماید آیا میتوان از تكنیك ارزیابی متوازن برای غلبه بر موانع اجرای استراتژی شرکت خودروسازی سایپا استفاده نمود؟ اصولاً سازمانها سعی دارند كه چرخة رضایتمندی در درون خود ایجاد نمایند، اجرای صحیح چنین چرخهای در گروارزیابی صحیح آن است. در این راستا تکنیک ارزیابی متوازن جزء اولین تکنیک هاست که به اهمیت در ارزیابی عملكرد و فعالیتهای سازمان توجه نموده است. سیستم سنتی ارزیابی عملكرد عمدتاً بر سنجههای مالی استوار بودند. در ابتدا برای ارزیابی عملیات بیشتر ازسنجههای مالی مطلق مانند در آمد کل، در آمد خالص، سود عملیاتی وسودخالص استفاده مینمود. باگذشت زمان، وگسترش و پیچیده شدن فعالیتهای سازمان، استفاده از سنجههای مالی نسبی، مانند بازگشت سرمایه و باقیماندة درآمد رواج پیدا كرد. در دهههای اخیر، نیز مدلهایی چون ارزش افزوده اقتصادی و جریانهای نقدی به عنوان معیارهای مناسبتتری برای ارزیابی نتیجه عملیات معرفی شدند. (نمازی، 1386، 56)
در سیستمهای سنتی ارزیابی عملكرد، از یكسو، تمامی معیارهای ارزیابی، مالی و صرفاً كمّی هستند و اصولاً نشاندهندة خلاصه و سریع و عملیات و فعالیتهای یك سازمان هستند و در مواردی به حدی تجمعی هستند كه فقط برای سطوح خاصی از مدیران، كاركنان قابل استفاده هستند. همچنین معیارهای مالی در زمینههایی كه قادر به ارزیابی هستند، نشاندهندة رویدادهای تاریخی گذشتهاند و چون اغلب با تأخیر بدست میآیند، اطلاعات كاملی در زمینة پاسخگویی و تعهدات سازمان در قبال سهامداران و ذینفعان در اختیار قرار نمیدهد و از معرفی بهترین نتایج عملكرد سالانه و ششماهه و حتی ماهانه، دلیلی بر تداوم این نتایج در آینده نیست. صورتهای مالی سنتی در پیشرفتهترین سطوح خود قادر به انعكاس عملكرد واحدها و بخشهای مختلف یك سازمان هستند كه از تجمیع عملكرد كل سازمان بدست میآید. و توانایی انعكاس اثرات ناشی از همكاریهای بین واحدهای مختلف را ندارند و این در حالی است كه امروزه بیشتر فعالیتهای ارزشآفرین سازمانها حاصل همكاریهای بین وظیفهای است و سیستمهای مالی سنتی قادر به محاسبه ارزش واقعی و یا بهای تمام شده این همكاریها در روابط نیستند (بختیاری، 1386).
به دیگر سخن معیارهای سنتی ارزیابی عملكرد فقط بازدة مالی را میسنجند و مورد تأكید قرار میدهند و به ارزیابی عملیات و سودآوری كوتاهمدت توجه دارند وبه سازهها و فرآیندهایی كه باعث ایجاد بازده مالی میگردند تكیه نمیكنند. این در حالی است كه سیستمهای ارزیابی عملكرد مطلوب باید مبتنی بر بررسیهای بلند مدت و عواملی باشند كه برنامهریزی آیندهسازان را نیز در بر میگیرد. افزون بر محدودیتهای روش سنتی ارزیابی عملكرد، پذیرش اصل مشتریمداری و رضایت مشتری از طرف سازمانها، اهمیت یا فتن دارائیها نامشهود در سازمانها و ارزشگذاری سازمانها بر مبنای دارائیها نامشهود (از قبیل رضایت مشتریان، بهبود كیفیت ارائه خدمات، استفاده از نیروی انسانی كارآمد)، پیدایش فناوریهای اطلاعاتی جدید، تغییرات جدید در حوزه ارائه خدمات و همچنین خواستههای جدید مشتریان سازمانی سبب شده است تا استفاده از تكنیكهای سنتی ارزیابی با مشكل مواجه نشود و از اینرو در حمایت از برنامههای مدیریت و بالاخص برنامههای استراتژیك سازمان ناتوان باشند. لذا در این پژوهش نیز دیدگاههای مالی به نتهایی برای پیشبرد عملكرد كافی نیست و نگرش متوازنتری لازم است.
تكنیكهای ارزیابی متوازن در این روش به موارد زیر اشاره دارد:
1) توازن بین معیارهای مالی و غیرمالی
2) توازن بین اهداف كوتاهمدت و بلندمدت
3) توازن بین ذینفعان داخلی و خارجی یعنی كاركنان و مشتریان و سهامداران
4) توازن بین شاخصهای هادی (شاخصهای عملكرد آیندهگر) و شاخصهای تابع یا پیامد (شاخصهای مالی و گذشتهنگر)
5) توازن بین دیدگاههای داخلی و خارجی
تدوین و اجرای استراتژیهای هدفمند، بدون توجه به نیروهای درونی و بیرونی مؤثر، بر شرکتهای خودروسازی، از جمله شرکت خودروسازی سایپا امكانپذیر نخواهد بود. چون فلسفه اصلی ارزیابی متوازن از ابتدا تا انتها، تأكید زیادی بر مدیریت استراتژیك و ایجاد تشكیلات استراتژیمحور دارد و از آن به عنوان ابزاری جهت تحقق استراتژی استفاده میشود. این تحقیق سعی بر آن دارد تا نشان دهد كه كارت امتیازی متوازن چگونه غلبه بر موانع و مشكلات مهم سد راه اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای طرحریزی شده را ممكن میسازد.
[1] – Kaplan &Norton
عصر کنونی دوره دگرگونی های شتابنده و غیرقابل پیش بینی است. وضعیت کنونی مدیریت در جامعه ما بیانگر عدم توازن میان پیچیدگی های روزافزون سازمان ها و عدم توانایی این سازمان ها در پیش بینی و مقابله با این تحولات و پیچیدگی ها است.
سازمان ها برای اینکه بتوانند با تهدیدات محیطی مقابله کرده و از فهرست های احتمالی بهره برداری کنند باید ظرفیت ها و توانمندی های درونی خود را بشناسند تا نقاط قوت خود را بالا برده و کاستی های خود را ترمیم نمایند(بحر العلوم، 1378). یکی از مهمترین جنبه های رفتار افراد در سازمان، انتقال صحیح و موثر پیام یا فرآیند ارتباط است. وجود ارتباطات مؤثر و صحیح در سازمان همواره یکی از اجزای مهم در توفیق مدیریت به شمار می آید. به تجربه ثابت شده است که اگر ارتباطات صحیحی در سازمان برقرار نباشد، گردش امور مختل و کارها آشفته می شود. هر مدیر درصد قابل توجهی از وقت خود را صرف انتقال عقاید و نظریاتش به دیگران می کند. وظایف دیگر مدیر و خاصّه وظایف او در زمینۀ کنترل و سازمان دادن، با مسائل و مشکلات ارتباطی همراه است. در سازمان ها ارتباطات فرایندی برای به هم پیوستن اجزای یک نظام اند(فهیم دوین و همکاران، 1385).
شاید ارتباط ضعیف از جمله منابع عمده ای باشد که بین رفتار افراد در سازمان تنش ایجاد می کند. صاحب نظران، جملگی بر این باورند که انسان موجودی اجتماعی است و آشکار است که این ماهیت اجتماعی، آدمی را به برقراری رابطه و ایجاد ارتباط با وجوه گوناگون اجتماع و مجموعه ای که در آن است رهنمون می گرداند، و انسان ها با توجه به ساخت روانی، شرایط تربیتی و چگونگی محیط در سلسله ای از ارتباطات که از جنبه های نوع و چگونگی با هم تفاوت دارند گرفتارند(رابینز، 1374).
یکی از مهم ترین خصیصه های هر سازمان برای کار در شرایط متغیر امروزی، داشتن افرادی است که مایلند در تغییرات موفقیت آمیز سازمان، بدون وجود الزامات رسمی شغل، مشارکت داشته باشند. رفتارهایی که از انتظارات رسمی نقش فراتر رفته و برای بقاء سازمان خیلی مهم و حتی ضروری هستند و به عنوان رفتارهای شهروندی سازمانی تعریف شده اند. زمینه های بروز رفتار شهروندی سازمانی نیازمند ریشه ها و پشتوانه های قوی می باشد که باعث بروز چنین رفتاری از سوی کارکنان می گردد. ارتباطات سازمانی، در تشریح مبادله اجتماعی رفتارهای شهروندی سازمانی مهم است.
ارگان(1980) معتقد است رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیماً به وسیله سیستمهای رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، اما با این وجود باعث ارتقای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان می شود.
با این تعریف، از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار میرود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. به عبارت دیگر ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت میکنندودراثر این رفتارهای آنان اثربخشی سازمانی بهبود مییابد(بینستوک و همکاران، 2003).
بر اهمیت ارتباطات اثربخش برای مدیران تأکید فراوانی شده است زیرا، در كلیه فعالیت های یک مدیر در سازمان ردپای ارتباطات به وضوح مشاهده می شود. شاید به همین علت است که کرینتز می گوید مدیریت یعنی« ارتباطات »، زیرا هر یک از کارکردهای مدیریت مستلزم نوعی از ارتباط است.
مدیران سازمان ها می توانند به وسیله برقراری ارتباط اثربخش در سازمان در کارکنان ایجاد انگیزه نموده و در نتیجه زمینه های بهبود رفتار شهروندی سازمانی و پیرو آن زمینه های دستیابی به اهداف استراتژیک را فراهم نمایند. بر اساس ضرورت یافتن ارتباطات سازمانی در ادبیات علمی مدیریت در دنیا و با توجه به نقش حیاتی رفتار شهروندی سازمانی و اهمیت دستیابی به عالیترین سطح آن برای کارکنان و سازمانها و نقشی که ارتباطات در فرایند رفتار شهروندی سازمانی می تواند ایفا کند؛ در این پژوهش محقق در پی پاسخگویی به سؤال زیر است:
ارتباطات سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی در بین کارکنان آموزش و پرورش شهرستان پیرانشهر چه تأثیری دارد؟
3-1- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در سازمانها و ادارات مختلف انكارناپذیر است. اما هنگامی كه صحبت از آموزش و پرورش می شود، نگاهها به آن دقیقتر و موشكافانه تر می شود(اُپلاتکا[2]، 2009).
رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یکی از مفاهیم جدید مدیریت رفتار سازمانی می باشد که بر رفتارهای فرانقشی کارکنان و مدیران تاکید دارد و بروز چنین رفتاری در سازمان نیازمند داشتن یک راهبرد رفتار شهروندی سازمانی و تقویت آن در بین کارکنان می باشد لذا ضرورت دارد در سازمان آموزش و پرورش یک محیط هم راه و همگرا در جهت رسیدن به اهداف سازمان را ایجاد نموده و با گسترش رفتار شهروندی سازمانی و مولفه های آن که بیشتر بار اخلاقی دارند تعالی سرمایه انسانی و به پشتیانی آن تعالی سازمان را رقم زد.
از جمله عواملی که در حال حاضر به طور چشمگیری اثر بخشی رفتار شهروندی سازمانی کارکنان را تحت تأثیر قرار داده است، ارتباطات سازمانی است. ارتباطات موثر نه تنها کلید فتح تمام درهای بسته در جهان است، بلکه فعالیتی اجتناب ناپذیر و الزام آور برای زندگی فردی، گروهی و سازمانی در تمام جوامع بشری است. در سازمان های امروزی، نظریه پردازان و مدیران با تجربه از سال ها پیش به این حقیقت دست یافته اند که ارتباط مؤثر عامل دستیابی آنها به اهداف سازمانی، بالا رفتن میزان بهره وری و رضایت مندی کارکنان و ذی نفع های راهبردی است.
وجود سازمان وابسته به ارتباطات است و هر سازمانی معمولاً بیشتر وقت خود را صرف برقرار كردن ارتباط می كند. برای ایجاد هماهنگی بین عناصر مادی و انسانی سازمان به صورت یك شبكه كارآمد و موثر، برقراری ارتباطات مطلوب ضروری است، زیرا وقتی ارتباطات برقرار نشود، فعالیت سازمان متوقف می شود و در واقع می توان گفت كه مدیریت كارساز به برقراری ارتباطات مؤثر بستگی دارد. ارتباط سازمانى شكلى از ارتباط میان فردى است كه در آن ارتباط ناظر به روابط كارى كاركنان درون یك سازمان است(بلیك و هارو لدسن، 1378، 12).
ارتباطات سازمانی كه به مناسبات متقابل افراد در سازمان ها اشاره دارد، از اوایل قرن بیستم اهمیت فوق العاده یافت. حاكم بودن روابط انسانی مناسب و دوستانه در محیط كار، زمینة انگیزش و رشد و توسعه را فراهم می سازد و میل به زیستن و كار و تلاش را افزایش می دهد و در نهایت منجر به مسئولیت پذیری، مشاركت و فعالیت ثمر بخش فرد در راه انجام وظایف محوله و دست یافتن به اهداف سازمان می گردد. در حقیقت، روابط انسانی به عنوان سرمایة اجتماعی در كنار سرمایه های طبیعی، تكنولوژی و انسانی، اهمیت فوق العاده یافته است. ارتباطات را به عنوان خونی به حساب می آورند كه در رگ حیات سازمان جریان دارد و نبود ارتباطات باعث بروز اختلال در قلب سازمان خواهد شد. خلاصه اینكه بدون ارتباطات موثر انجام وظایف سازمان و ادامه حیات آن امكان پذیر نخواهد بود.
بی تردید ضرورت و اهمیت پرداختن به موضوع تأثیر ارتباطات سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان که از موضوع های بسیار مهم و مطرح در سازمان های امروزی است، بر هیچ كس پوشیده نیست.
1- Binstuk&ets
1- Oplatka
1- Von Krogh Georg Kazoo Ichijo & Ikujiri Nonaka
مسئله اساسی در این تحقیق پاسخ به این پرسش است که آیا می توانیم از بینایی ماشین برای شناسایی خودکار اشیاء استفاده نماییم یا خیر؟ در ادامه ابتدا مفاهیم اولیه بینایی ماشین و سپس شناسایی خودکار را برای درک بهتر کلیات مسئله بیان خواهیم کرد.
1-2-1) بازشناسی اشیاء و مبحث انبارداری
1-2-1-1) بارکد
همانگونه که مستحضرید یکی از کاربردهای بازشناسی اشیاء در بحث انبارداری می باشد. به عبارتی به جای استفاده از کاغذ بازی خسته کننده در جمع آوری اطلاعات و پیگیری کالاها، که علاوه بر ایجاد مشکلات و خطاهای متعاقب برای انباردار، هزینه های نفر ساعت و هزینه های زمان انجام زیادی را تیز به سازمان تحمیل می کند، به کارگیری بارکد هماهنگ شده در کل زنجیره تامین می تواند جایگزین مناسبی باشد(هنری،2006). بارکد یک برچسب نشان دهنده کد مشخص است که این کد توسط بارکدخوان، قابل تشخیص و تعیین است. در کدگذاری اطلاعات در بارکد، دو رویکرد وجود دارد:
اول: استفاده از شکل قدیمی بارکد(بارکد خطی) که خطوطی به صورت فشرده و متراکم در کنار هم قرار می گیرند.
دوم: استفاده از شکل پیکسلی است، که اطلاعات در نقاط تیره و روشن برچسب قرار می گیرند(بارکد ماتریسی)، که این روش به دلیل توانایی در ذخیره حجم زیاد اطلاعات، کاربرد فراوانی یافته است.
در رویکرد اول (خطی)، در حالیکه امکان ذخیره تا 2کیلو بایت اطلاعات بر روی برچسب وجود دارد، در رویکرد دوم، محدودیتی برای ذخیره اطلاعات وجود ندارد.(جانسون، 1997)
1-2-1-2) RFID
فناوری RFID فناوری است که برای شناسایی یک شخص، شی یا حیوان با استفاده از ارسال بسامد رادیویی جهت تعیین هویت، پیگیری، مرتب کردن و یافتن آن، به کار می رود. به طور کلی تمام فناوریهایی که توسط امواج رادیویی شناسایی فرد یا شیئی را انجام می دهند، می تواند جزو فناوریهای هم خانواده RFID قلمداد کرد. نگاهی گذرا به سیر تکاملی توسعه و استفاده از فناوری RFID نشان می دهد که از دهه 1940 میلادی که رادار در جنگ جهانی دوم به کار گرفته شد، شش دهه طول کشید تا این فناوری به یک بخش از زندگی روزمره بشر تبدیل شود (رستمی، عیسایی 1384). اولین استفاده از امواج رادیویی در ردیاب های شناسایی دوست از دشمن بود که توسط بریتانیاییها در جنگ جهانی دوم به کار رفت. برای شناسایی هواپیماهای خودی از دشمن مخصوصا در شب که دید چشمی نیز محدود است، از این فناوری استفاده می شد. هواپیماهای خودی امواجی برای مرکز شناسایی ارسال می کردند که این اطمینان را به مرکز می داد که هواپیمای دشمن نیستند و به همین دلیل پدافند هوایی در مورد آنها متوقف می شد.
در سال 1946 لئون تریمن[1] یک وسیله جاسوسی برای شوروی سابق برای مخابره صوتی اختراع کرد. این وسیله امکان مخابره بین دو وسیله رادیویی را توسط امواج رادیویی برقرار می ساخت. فرستنده ای، خبری را مخابره می کرد که خبر توسط امواج رادیویی گیرنده ای را که دارای صفحه دیافراگمی بود به لرزه در می آورد. بدین ترتیب ابزار جاسوسی و شنود تهیه می شد. این فناوری را به عنوان پدر فناوری RFID می دانند (رستمی، عیسایی 1384).
نقطه عطف در پیشینه فناوری RFID مقالهای به نام ” ارتباطات با استفاده از قدرت بازتاب[2] ” بود که هری استوکمن[3] آن را در اکتبر1948 منتشر نمود و در آن پیشگویی کرد:
“قبل از حل هر مشکلی در عرصه علم، باید تحقیقات و توسعه علمی در زمینه ارتباطات از طریق نیروهای بازتابی متمرکز شود و قبل از هر چیز زمینه های مفید کاربرد آن مورد کاوش قرار گیرد” (لندت، 2005). این مقاله اهمیت کاربرد امواج رادیویی را بیشتر از پیش روشن
ساخت و پیشرفت در آینده را منوط به استفاده از این نوع از فناوریها دانست.
در سال 1973 ، تعداد 3,713,148 مجوز کالا در گمرک نیویورک صادر شد که از فناوری RFID استفاده می کردند. این مجوزها که از برچسب هایی با حافظه 16 بیتی بهره می برند به عنوان جد RFID های امروزی لقب گرفتند. این مجوزها تأییدیه ای از طرف گمرک برای کالا به شمار می آمدند که اجازه ورود به کشور و یا خروج از آن را مشخص می کردند (لندت ، 2005).
نخستین برچسب های RFID از نوع فعال در اکتبر همان سال در کتابخانه علمی لوس آلاموس با حافظه 12 بیتی و با بسامد915 مگاهرتز برای سامانه امانت کتاب به کار رفت. بر روی هر کتاب برچسبی نصب شده بود که اطلاعات امانت گیرنده، تاریخ امانت داده شده و نیز مجوز خروج از کتابخانه در حافظه آن درج شده بود (لندت ، 2005).
سیستمهای اطلاعاتی و به خصوص میانافزارها به عنوان فناوری مکمل برای فناوری RFID مطرح شدهاند. میانافزارها دادههای جمعآوری شده توسط تگخوانها را به پایگاههای داده منتقل میسازند و سیستمهای اطلاعاتی دادهها پردازش آنها را میسر میسازند (مارینوس2003؛ زهیر ایرانی، او کیفی،2001 ؛ تامپسون2006). اکنون، با کاهش هزینه سخت افزار و به همین ترتیب تگخوانها و تگهای RFID و توسعه نرمافزار استفاده توام از این دو فناوری در صنایع گوناگونی مانند زنجیره تامین کالاهای مصرفی دیده می شود (رینالد،2003؛ ونت، چاترجی، ولف، 2006).
هر دو فناوری بارکد و RFID که زیر مجموعه فناوری بازشناسی اشیاء به شمار میروند، تا کنون به صورت گسترده جهت ثبت ورود و خروج کالاها مورد استفاده قرار گرفته اند و مزایا و معایبشان آشکار شده است. اما با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی فناوری های جدید ظهور پیدا می کنند. بینایی ماشین فناوری جدیدی است که به سرعت جایگاه خود را در حوزه های مختلف پیدا می کند.
چنانچه بخواهیم تعریفی مختصر از بینایی ماشین داشته باشیم باید گفت که یك سیستم ماشین بینایی شامل تمام اجزاء لازم به منظور تهیه، تعریف دیجیتالی یك تصویر تغییر واصلاح داده ها وارائه نمایش داده های تصویری دیجیتالی به دنیای بیرون می باشد، چنین سیستمی چنانچه در یك محیط صنعتی بكار گرفته شود، ممكن است به دلیل اینكه متصل به سایر تجهیزات خط تولید می باشد بسیار پیچیده بنظر می رسد ولی اگر چنانچه با توجه به نقش و وظیفه سیستم بینایی اجزاء اصلی تشكیل دهنده آن بیان شوند، مشخص خواهد شد كه پیچیدگی زیادی در سیستم وجود ندارد اجزاء اصلی سیستم شامل سه قسمت اصلی زیر است:
1- قسمت تصویربرداری.
2- پردازش.
3- نمایش یا وسایل خروجی اطلاعات.
که قسمت تصویر برداری عبارتست از اخذ تصاویر از موضوعی که قصد داریم مورد تجزیه وتحلیل قرار دهیم و در این بخش بایستی به مواردی چون وضوح تصویر برداری، نورپردازی و ورود نویز و اعوجاج در تصاویر دقت نماییم.
در قسمت پردازش، متناسب با هدفی که به دنبال آن هستیم از الگوریتم های پردازش تصویر برای پردازش تصاویر اخذ شده استفاده مینماییم. در این بخش بایستی به سراغ حوزه پردازش تصویر رفته و از الگوریتمها موجود در این بخش استفاده نماییم.
آخرین بخش بینایی ماشین، چگونگی نمایش اطلاعات تحلیل شده است، گاهی این خروجی میتواند ورودی تصمیمگیری برای یک سیستم صنعتی باشد و گاهی نیز می تواند یک تصمیم باشد.
در این پژوهش تلاش شده است که سه قسمت فوق به صورت مشروح توضیح داده شود تا سیستم خبره انبارداری مبتنی بر بینایی ماشین به صورت کامل تشریح گردد. در ادامه اجمالی خواهیم داشت بر بازشناسی اشیاء که پایه و اساس این پژوهش را تشکیل می دهد.
[1] León Theremin
[2] Communication by Means of Reflected Power
[3] Harry Stockman
[1] Machine Vision
[1]Barcode
[2]Radio Frequency Identification
ازدواج در همه جوامع، رسمی مهم تلقی می شود ، همان طور که بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند، ارتباط زناشوئی پیش بینی کننده قوی کیفیت زناشویی است.هم درمانگران و هم زوج ها عقیده دارند که شایع ترین و مخرب ترین مشکلات در ازدواج های شکست خورده مشکلات ارتباطی است ماهیت ارتباط زناشوئی سرچشمه عمده ناخشنودی و تعارضات زناشویی است (گلاسر[1]، 2000).
عدم توافق در هر رابطه زناشوئی طبیعی است. پژوهش ها نشان داده اند که اگر زوج ها بتوانند به شیوه مثبتی تعارضات را مدیریت کنند و توانایی حل آنها را داشته باشند، وجود تعارض فراوان آسیب زا نیست. رابطه تعارض و رضایت زناشویی از پیشینه پژوهشی چندین ساله ای برخوردار است. تعارضات زناشویی یکی از مشکلات شایع زوج ها در دنیای امروز است. وجود تعارض در روابط انسان ها به ویژه زوج ها امری شایع است (ریاحی و همکاران، 1386).
تعارض زمانی به وجود می آید که زوج ها به دلیل همکاری و تصمیمات مشترکی که می گیرند، درجات مختلفی از استقلال و همبستگی را نشان دهند. این تفاوت ها را می توان روی یک پیوستار از تعارض خفیف تا تعارض کامل طبقه بندی کرد. از گلاسر (2000) تعارض زناشوئی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خود محوری، اختلاف درخواسته ها، طرحواره های رفتاری و رفتار غیر مسؤولانه نسبت به ارتباط زناشوئی و ازدواج است.ازدیدگاه سکستون، تعارض هنگامی رخ می دهد که چیزی رضایت را برای شخص فراهم کرده، در حالی که همان چیز برای دیگری محرومیت را به دنبال داشته است. درمانگران سیستمی تعارض را ناشی از هر نوع تنازع بر سر تصاحب پایگاه و منابع قدرت در بین زوج ها می دانند.رایس (1996) دو نوع تعارض را در روابط زناشوئی مطرح می سازد: تعارض سازنده و تعارض مخرب. در تعارض سازنده تمرکز بر حل مسئله است و در آن نزدیکی، احترام مثبت ، اعتماد به یکدیگر وجود دارد . در تعارض مخرب زوج ها همدیگر را به جای مشکل مورد حمله قرار می دهند. در این تعارض از طریق سرزنش و انتقاد، هر یک سعی دارند دیگری را تحت نفوذ خود در آورد و اظهار نظرهای بسیار منفی علیه یکدیگر به کار ببرند که در این حالت ارتباط درستی بین آنها برقرار نمی شود(دانیلین ،1383).
پژوهش ها در زمینه تاثیرات مخرب تعارضات زناشویی نشان می دهند که تعارضات زناشوئی تاثیرات زیان آوری بر سلامت جسم، روان و خانواده دارد (فینچام و بیچ، 1999 ؛ فینچام، 2003) . همچنین تعارضات زناشوئی با پیامدهای مهم در خانواده همانند فرزند پروری ناکارآمد، سازگاری ضعیف فرزندان، افزایش احتمال تعارضات والد- فرزندی مرتبط است ،طلاق، شایع ترین تاثیر مخرب تعارض است و آمار بالای طلاق در کشورهای غربی گواه آن است، به طوری که شیوع آن به بیش از 50 درصد می رسد ، یعنی از هر دو زوج که برای اولین بار ازدواج می کنند یک زوج طلاق می گیرد که از مهمترین عوامل آن ناتوانی آنها در حل تعارض های زناشوئی است . میزان طلاق در کشور ایران بر اساس آمارهای موجود در سالهای مختلف بین 11 تا 16 درصد در حال نوسان است و در کل حاکی از افزایش آن است. شواهد نشان می دهد که سطح بالای تعارض زناشویی با روابط اعضای خانواده ارتباط دارد.( گزنل[2] ،1974).
براین اساس از بین عوامل موثر بر تعارضات زناشویی که به بروز طلاق منجر می گردد. می توان به عملکرد خانواده اشاره کرد .
در تعریف عملکرد خانواده گفته می شودکه عملکرد خانواده، تلاش مشترکی برای برقراری و حفظ تعادل در خانواده است . عملکرد خانواده به توانایی در هماهنگی با تغییرات، حل تضادها و تعارضات، همبستگی بین اعضا و موفقیت در اعمال الگوهای انضباطی ، رعایت حد و مرز
بین افراد، اجرای مقررات و اصول حاکم بر این نهاد با هدف حفاظت از کل نظام خانواده است(کلانتری ،1390).
تغییرات کمی و کیفی در این فرایند باعث شکل گیری شخصیت متفاوت در خانواده می شود و در بیشتر موارد با وجود اینکه ممکن است پشتوانه ای برای سلامت رفتاری افراد باشد، مشکلات رفتاری خاصی را ایجاد می کند که به عوامل متعددی بستگی دارد(پورصادق کردی،1388) . عملکرد کل خانواده را می توان در ابعاد مختلفی نظیر حل مشکل، ارتباط ، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار بررسی کرد. در این زمینه پژوهش های متعددی بر نقش ساختار و عملکرد خانواده شامل حل مشکل و ابراز عواطف تاکید کرده اند.
پژوهش ها نشان داده اند که عملکرد خانواده در ایجاد تعارضات زناشویی موثر است همچنین شواهد نشان داده که کیفیت روابط خانوادگی در خانواده های طلاق تعارضات زناشویی بیشتری مشاهده شده است. این مشاهدات نشان می دهد که تعارضات زناشویی یکی از عوامل طلاق است (آموتو و راجرز،1997).
مطالعه ایشتاین، بالدین و بیشاپ(1983) درباره عملکرد و کارایی خانواده نشان داده است که کارآیی خانواده بیشتر به ویژگی های نظام خانواده، شیوه های سیستمی و الگوهای تبادلی بین اعضای آن مربوط است و نه به ویژگی های درون – روانی اعضای خانواده. پژوهش نشان داده است که ساختار خانواده پیش بینی کننده اصلی عملکرد خانواده، رضایت زناشویی و عزت نفس پایین است(محبی، 1380). ماتیس و کینگ لیتی (1985) با بررسی 73 زوج در حال طلاق دریافتند که شکست در رسیدن به راه حل، با عملکرد خانوادگی هرج و مرج گونه به طور معناداری رابطه دارد.
پورتس، هاوول و اشنبرگر(1992) نیز دریافتند که نقش های خانوادگی، کنترل رفتار و مشارکت عاطفی بیشترین سهم را در تسهیل سازگاری اجتماعی دارند. همچنین ارکیستر و استیونسون (1991) در پژوهشی نشان دادند که متغیرهای مقیاس های نقش های خانوادگی و همراهی عاطفی به وفور و به طور مکرر با طلاق در ارتباط است. در ایران پژوهش بهاری (1379) نشان داد که زوج های در حال طلاق در سازه های سه گانه کارایی خانواده، یعنی ابراز عواطف، نقش های خانوادگی و حل مشکلات، نسبت به زوج های عادل عملکرد ضعیف تری دارند. بر اساس پژوهش های بهاری و صابری (1383) بین عملکرد خانواده زوج های در حال طلاق و زوج های غیر مطلقه (عادی) تفاوت معناداری وجود دارد، به این معنی که عملکرد خانوادگی زوج های در حال طلاق پایین تر از زوج های غیر مطلقه (عادی) است.
با توجه به اینکه خانواده و منظومه زن و شوهری به عنوان یک کل و نظام در نظر گرفته می شود، روابط همه اعضای آن بر یکدیگر تاثیر می گذارد و از هم تاثیر می پذیرد، بنابراین ضروری است که به بررسی چگونگی و نوع عملکرد در بروز تعارضات زناشوئی که از مقدمات جدایی و طلاق است، پرداخته شود . علاوه بر آن طلاق و تعارض زناشویی تنش زا هستند و ممکن است به افزایش استرس و کاهش بهزیستی منجر شوند (یونسی ،1388). با توجه به تمهیدات یاد شده هدف این پژوهش تعیین تفاوت تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق توافقی و طلاق غیر توافقی بوده است.