شاید اصطلاح مدیریت کیفیت فراگیر یکی از متداول ترین اصلاحات تجارت باشد که در سال های اخیر در مورد تمامی تلاش های انجام شده برای پیشرو و بهبود کیفیت به کار رفته است. مدیریت کیفیت فراگیر، بهبودی در روش های سنتی انجام، تجارت و فنی اثبات شده برای تضمین بقا در جهان رقابتی کنونی به شمار می رود. مدیریت کیفیت جامع به عنوان پارادایم مدیریت به وسیله بسیاری از سازمان ها در سرتاسر جهان پذیرفته شده است. جنبش کیفیت تقریبا در تمام کشورها با پروژه بهبود کیفیت در بخشهای تولیدی شروع شد و بعد ها
در بخش های خدماتی از قبیل بانک، شرکت بیمه، سازمان های مالیاتی و در نهایت در سازمانهای غیر انتفاعی چون مراقبت بهداشت، دولت و موسسات آموزشی به کار گرفته شد. در بین عناصر ضروری مدیریت کیفیت جامع، تمرکز بر رضایت مشتری احتمالا مهم ترین عنصر است (سیروانسی، 283:2004). بنابراین کلید اجرای موفق مدیریت کیفیت جامع، شناسایی متغیرهای کلیدی ر ضایت مشتری است. بار سنگین رضایت مشتری، به طور عام بر عهده سازمان و به طور خاص بر دوش بازاریابی نهاده شده است. بهبود کیفیت به منظور جلب رضایت مشتری، اسلحه رقابتی جدیدی است که در زمان سقوط سازمانها و افول محصولات، تاخیر ایجاد می کند. تمام شرکت ها تلاش میکنند که بهترین باشند و استراتژی هایی را در جهت نیل به اهداف کیفیت خود به کار می گیرند. توسعه مدیریت کیفیت جامع به عنوان یک مزیت رقابتی در نظر گرفته شده که شرکت را کارآمد تر و نوآور تر می سازد . موضوع آن قدر مهم است که برخی متخصصان مدیریت کیفیت فراگیر، کیفیت را جلب رضایت مشتریان و برآورده ساختن خواسته های آنان تعریف کرده اند (ثمنگویی و همکاران، 1:1391). از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر مدیریت کیفیت جامع (TQM) بر رضایت مشتریان و اولویت بندی ابعاد آن با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و به صورت مطالعه موردی در سازمان امور مالیاتی استان گیلان صورت میپذیرد.
فرم در حال بارگذاری ...