ادبیّات میدان تجلی افکار و اندیشههای انسانی است. انسان با همه وسعت فکری واندیشگی که دارد با تمام جزئیات در آینه تمام نمای ادبیّات مطرح شده است. وقتی سخن از انسان و ادبیّات پیش میآید، منظور انسان با همه ابعاد وجودی اوست. انسانی که خلیفهاﷲ است، انسانی که به دنبال امیال و آرزوهای حیوانی است و آنکه بین این دو قطب در نوسان است، اگر از طبقات مختلف سخن به میان میآید به طور کلی منظور بیان صفت و ویژگیهای انسانی است که در طبقات مختلف به اشکال گوناگون جلوهگری مینماید. طبقات پادشاهان، کارگران، دبیران، سپاهیان،گارگران و… هر کدام در کتابهای مختلف ادب فارسی از نظم گرفته تا نثر صفاتی دارند. زاهد و عالم و عاشق و صوفی هم در ادبیّات مخصوصاً شعر با زبان و بیّان خاصی معرفی شدهاند. یکی از طبقاتی که در حوزهی ادبیّات به بهانههای مختلفی حضور پیدا کرده و سخنانی به آن منسوب است، طبقه دیوانگان است. در دواوین شعر برای دیوانگان صفاتی بر شمردهاند، گاهی در منظومههای عرفانی
داستانهایی را از قول آنان نقل کردهاندکه جنبهی نمادین و سمبلیک دارند. در حوزهی غزلیّات عاشقانه نهایت عشق به دیوانگی منتهی میشود و خلاصه برای دیوانه، عوامل دیوانگی، صفات دیوانه، عملکرد دیوانه و… در کتابهای منظوم فارسی مطالب فراوانی ذکر شده است، با توجه به وسعت و ارزش این بخش از ادبیّات که قطعاً شایستهی بررسی و تحلیل بود. این نوشتار درصدد بررسی موضوع «دیوانه و دیوانگی در شعر و ادبیّات فارسی» میباشد و ابتدا سعی شده است به تبارشناسی واژهی دیوانه بپردازد و سپس سابقهی تاریخی آن، مخصوصاً خویشکاری دیوان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، عوامل زشت شدن چهره دیوان را با دلایل اثبات کند و پس از این مقولّات، گفتار شاعران را درمورد دیوانه و دیوانهنمایی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
1-3- پرسش اصلی تحقیق ( مسأله تحقیق):
1-3-1- معنا و مفهوم دیوانگی درادبیّات فارسی دارای چه وجوهی است ؟
1-3-2- آن چه به دیوان در فرهنگ عمومی نسبت میدهند تا چه اندازه به کاربرد این موجودات هماهنگی دارد؟
1-3-3- چرا و تحت چه عواملی چهرهی دیوان و دیوانگان در تاریخ و فرهنگ ایران تغییر یافته است؟
1-3-4- نقش دیوانگان درادبیّات فارسی چگونه است؟
فرم در حال بارگذاری ...