بکلش[2] به نوعی لقی بین قطعات متحرک مکانیکی گفته میشود که تقریباً در تمامی سیستمهای مکانیکی موجود است. از جمله این سیستمها میتوان به چرخدندهها، جعبهدندهها، قسمتهای متحرک و تا شوندهی رباتها اشاره کرد. در حالت کلی میتوان گفت در هر سیستمی که قسمت رانش[3] یا موتور بطور مستقیم به قسمت رانده شده[4] یا بار[5] متصل نباشد بکلش وجود خواهد داشت [1].
از آنجا که از طرفی پدیده بکلش در بسیاری از قطعات متحرک و ابزار مکانیکی موجود میباشد و از طرف دیگر کنترل این قطعات و ابزار حاوی بکلش از اهمیت زیادی برخوردار است، در نتیجه این موضوع حجم وسیعی از تحقیقات علمی را به خود اختصاص داده است؛ بطوری که از دهه 40 میلادی تحقیق و بررسی این پدیده غیرخطی عملاً بصورت جدی مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از محققان بدلیل اهمیت کنترل این پدیده، کنترل بهینه قطعات و ابزار حاوی بکلش را بررسی کردهاند.
بدیهی است که کنترل دقیق بار در سیستمهایی که در آن پدیده بکلش وجود دارد، یک امر پیچیده میباشد. در کنترل سیستمهای حاوی بکلش، لحظاتی وجود دارند که فاصله بکلش[6] باز میباشد و تماس بین موتور و بار عملاً از بین میرود. این امر در دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد: 1- زمانی که اغتشاش بر روی بار وجود دارد 2- زمانی که موتور یک چرخش تصحیحکننده در جهت خلاف حرکت بار برای کنترل آن انجام میدهد. زمانی که فاصله بکلش باز میباشد حرکت بار خودمختار[7] بوده و نیروی تولیدی توسط موتور فقط موتور را میچرخاند و هیچ تأثیری روی بار نخواهد داشت. در برداشت اول این چنین به نظر میرسد که در لحظاتی که فاصله بکلش باز میباشد، بار کنترلناپذیر میباشد ولی با استفاده از تکنیکهای کنترلی ارائه شده میتوان بار را بطور مناسبی کنترل کرد.
1-2- پیشینه تحقیق
کنترل سیستمهای بدون بکلش و سیستمهای حاوی بکلشِ درایو موتوری یا گردشی دوجرمه، موضوعی است که تقریباً از نیمه اول قرن بیستم تاکنون به آن پرداخته شده است. کنترلکنندههای P، PI و PID، کنترلکنندههای با درجه بالا[8]، کنترلکنندههای مبتنی بر متغیرهای حالت[9] و کنترلکنندههای مبتنی بر تخمینگرها[10] از جمله کنترلکنندههای خطی موجود برای کنترل این سیستمها میباشند. استفاده از پیشبارگذار[11] بعنوان یکی از روشهای بکار برده شده هم در کنترلکنندههای خطی و هم در کنترلکنندههای غیرخطی و استفاده از کنترلکنندههای فازی[12] و کنترلکنندههای سویچینگ از جمله دیگر تکنیکهای استفاده شده برای کنترل این سیستمها میباشند [1]. در ادامه ی بر تحقیقات گذشته در این زمینه انجام میشود.
1-2-1- کنترل سیستمهای بدون بکلش
برای کنترل اغلب سیستمهای مکانیکی موجود، میتوان آنها را بصورت یک سیستم چندجرمه[13] که توسط شفت[14]های انعطافپذیر یا فنرها به هم متصل شدهاند مدلسازی کرد [2]. در بسیاری از موارد میتوان سیستمهای مکانیکی را ساده کرد و آنها را با یک سیستم دوجرمه که جرم اول آن موتور و جرم دوم آن بار و شفت میباشد مدلسازی کرد. در اغلب این سیستمها شفت بدون جرم یا بدون اینرسی در نظر گرفته میشود. از جمله این سیستمها میتوان به بازوی ربات[15] [3]، [4]، [5] و ماشین غلتک [6]، [7] اشاره کرد. شماتیک کلی سیستمهای بدون بکلش در شکل 1-1 نشان داده شده است.
شکل 1-1- شماتیک کلی یک سیستم بدون بکلش
کنترل سیستمهای بدون بکلش را در حالت کلی میتوان به سه روش زیر دستهبندی کرد:
استفاده از کنترلکننده PI یکی از رایجترین و پرکاربردترین کنترلکنندهها برای سیستمهای کشسان[16] بویژه برای سیستمهای دوجرمه میباشد که در [6]، [8]، [9]، [10]، [11] و [12] بکار برده شده است. کنترلکنندههای PI از نظر کیفیت دارای یک سری محدودیتهایی میباشند. بعنوان مثال، به ازای نسبتهای بزرگ ممان اینرسی بار به موتور، نمیتوان به پهنای باند مناسب حلقه بسته با کنترلکننده PI رسید [8]. اگر این نسبت خیلی کم باشد، کنترل کردن این سیستمها بسیار سخت خواهد شد [2]. بعبارت دیگر کنترل سیستمهایی که ممان اینرسی موتور و بار آنها تقریباً با هم برابر است، آسانتر میباشد. بهینه متقارن[17] یکی از روشهای مناسب برای تنظیمکردن ضرایب کنترلکننده PI معرفی شده است [4]. کنترلکننده PI برای کنترل سرعت موتور در سیستمهای دوجرمهای که دارای عدم قطعیت و تأخیر زمانی میباشند در [13] آنالیز شده است.
برای مواجه نشدن با محدودیتهای کنترلکننده PI، بسیاری از محققان، فیدبک سرعت از سمت موتور را پیشنهاد دادهاند. در بسیاری از مقالات از جمله در [4] و [9]، با طراحی تخمینگر گشتاور شفت و کنترلکننده PI، سیستمهای دوجرمه بدون بکلش را با کنترلکنندههای درجه بالا کنترل کردهاند. از جمله دیگر کنترلکنندههای با درجه بالا میتوان به طراحی کنترلکننده با استفاده از کنترل بهینه دوجملهایهای خطی[18] اشاره کرد [14]. جایابی چند مدلهی قطب ها[19] [15]، استفاده از روش کنترلی LQG/LTR در [16] و کنترلکنندههای [17] از جمله دیگر کنترلکنندههای با درجه بالا میباشند.
تکنیکهای غیرخطی و وفقی متفاوتی برای کنترل سیستمهای بدون بکلش ارائه شده است. از جمله این روشها میتوان به کنترلکنندههای با ساختار متغیر[20] اشاره کرد که در [18] و [19] استفاده شده است. کنترل وفقی بر اساس مدل مرجع در [20]، [21] و [22] و جایابی وفقی قطب ها[21] در [3]، [23] و [24] از جمله دیگر تحقیقات انجام شده برای کنترل سیستمهای بدون بکلش میباشد.
[1] Linear in parameter models
[2] Backlash
[3] Driving member
[4] Driven member
[5] Load
[6] Backlash gap
[7] Autonomous
[8] High order linear controllers
[9] State feedback controllers
[10] Observer based controllers
[11] Preload
[12] Fuzzy controllers
[13] Multimass system
[14] Shaft
[15] Robot arm
[16] Elastic systems
[17] Symmetric optimum
[18] Linear quadratic optimal control
[19] Multi-model pole placement
[20] Variable structure control
[21] Adaptive pole placement
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
تامین انرژی مورد نیاز انسان ها یکی از مسائل مهمی است که با افزایش جمعیت جهان، روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. منابع تامین انرژی متعددند و می توان آن را به دو دسته کلی منابع تجدید پذیر نظیر باد، آب، انرژی خورشیدی و … و منابع تجدید ناپذیر شامل زغال سنگ، گاز طبیعی و نفت تقسیم بندی کرد. اما علی رغم آن که نقش منابع تجدید پذیر روز به روز در حال پر رنگ تر شدن است، سوخت های فسیلی از جمله نفت همچنان یکی از پرکاربردترین منابع تامین انرژی می باشد که با افزایش برداشت ها رو به اتمام است. به علاوه اکثر میادین نفتی موجود در جهان در مرحله بلوغ بازدهی خود هستند و همچنین تعداد اکتشافات بزرگ مخازن نفت رو به کاهش است. با توجه به حجم تقاضا و محدودیت برداشت ها، توجه هر چه بیشتر به برداشت بهینه، از منابع موجود و کاهش هزینه های عملیاتی و اقتصادی الزامی است. در نتیجه این موضوع باعث شکل گیری مسئله مدیریت مخازن می شود. شکل 1-1 بیانگر افزایش میزان تقاضای جهانی برای نفت در طی سال های اخیر می باشد.
شکل 1-1: میزان تقاضا برای نفت [1]
با استفاده از روش های سنتی مدیریت مخزن، تنها در حدود 10 درصد نفت موجود در مخزن در بازیافت اولیه تولید می شود ( طی رانش نفت به صورت طبیعی ). در بازیافت ثانویه ( تزریق آب یا گاز ) میزان تولید نفت به 20 تا 40 درصد می رسد (DOE 2008). با افزایش قیمت نفت ، بهبود در هر روش مدیریت مخازن به طوری که بتواند میزان تولید و سود را افزایش دهد، مورد توجه است. در نتیجه یکی از موضوعات کلیدی که در مدیریت مخازن مطرح می شود، مکان یابی بهینه، یک یا چند چاه در یک بازه زمانی مشخص به منظور حداکثر کردن میزان تولید و سود حاصل از برداشت با در نظر گرفتن محدودیت های فیزیکی و اقتصادی مسئله می باشد.
در مورد مسئله مکان یابی، مدل سازی و شبیه سازی مخزن از گام های مهم است. هر اندازه مدل مخزن به مدل واقعی نزدیک تر باشد، مکان یابی بهینه مخزن، از دقت بالاتری برخوردار خواهد شد. در اکثر روش های پیشنهادی، مدل سازی مخزن در محورهای مختصات دکارتی، منجر به مدل پیچیده تری می شود. در این پژوهش سعی بر آن است که با ارائه مدل ساده تری برای مخزن بر اساس Streamline ها و بهره جستن از طبیعت حاکم بر حرکت سیال در مخزن، به روندی موثرتر و ساده تر جهت مسئله مکان یابی بهینه چاه ها دست یافت . سرعت و کارایی روش Streamline ، این روش را به یکی از ابزارهای قدرتمند جهت حل مسائل پیچیده بهینه سازی مرتبط با تطبیق تاریخچه مخزن و مکان یابی بهینه چاه ها تبدیل کرده است.
جهت تعریف مسئله مکان یابی بهینه چاه های نفت و بررسی چالش های آن آشنایی با مفاهیم اولیه مخازن نفتی لازم به نظر می رسد. بدین منظور در ادامه این فصل، ی بر خواص سنگ و سیال مخازن نفتی خواهیم داشت.
به منظور مکان یابی بهینه چاه های نفت در یک مخزن، نیاز به شبیه سازی مخزن می باشد. در نتیجه لازم است ابتدا مفاهیم و پارامترهای پر اهمیت مخزن معرفی شوند.
این دانش در مورد چگونگی تشکیل مخازن هیدروکربنی، ویژگی های فیزیکی و شیمیایی هیدرکربن های از جامد تا گاز، چگونگی حرکت و انباشته شدن این مواد در سنگ ها، لایه ها و طبقات گوناگون زمین بحث و گفتگو می کند. هیدورکربن ها در مخازن زیر زمین به صورت دریاچه وجود ندارند بلکه در خلل و فرج لایه های متخلخل رسوبی خاصی از زمین می توانند جمع شوند [2].
ذرات پراکنده ی هیدروکربن ها و آب نمک همراه آن که در رسوبات سنگ مادر قرار دارند، از درون شکاف ها و ترک های موجود در لایه های رسوبی به نقاط با فشار کمتر مهاجرت می کنند. طول مسیر این حرکت گاهی به صدها کیلومتر می رسد.نیروهایی که باعث این حرکت می شوند عبارتند از:
نیروی گرانش سبب می شود تا سیال دارای چگالی کمتر به سمت بالا حرکت کند و در نتیجه سیالات در سنگ مخزن بر حسب چگالی از هم جدا شوند.گاز در قسمت بالای مخزن، نفت در وسط و آب نمک در زیر قرار دارد. این مرحله را مهاجرت ثانویه می نامند.
نیروی موئینگی سبب می شود تا سیال تر کننده در خلل و فرج سنگ به سمت بالا حرکت کند. بالا آمدن نفت چراغ در فیتیله بر اساس همین خاصیت است. خاصیت ترکنندگی بستگی به جنس جامد (سنگ مخزن) و جنس و مشخصات سیال (آب ، نفت و گاز) دارد. روی هم رفته آب نسبت به نفت ترکننده تر است و نفت در مقابل گاز ترکننده تر می باشد. بنابراین با وجود سنگین تر بودن آب نسبت به نفت نیروی موئینگی آن را به سمت بالا می کشد تا در نهایت با نیروی گرانش به تعادل برسد [2].
برای اطلاعات بیشتر درباره نحوه چگونگی تشکیل سنگ های مخزن نفت، پوش سنگ و انواع نفتگیر ها و چگونگی تشکیل آن ها به [2] مراجعه کنید.
[1] Diasrtophism
[2] Gravity Force
[3] Capillary Force
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مولتیپل اسکلروزیس (MS)[1] یک بیماری مزمن و پیش رونده سیستم اعصاب مرکزی است که سومین عامل ناتوانی های عصبی محسوب می شود. در این بیماری، دستگاه ایمنی بدن فرد مبتلا، بر علیه بافت عصبی خود واکنش التهابی نشان داده و موجب میلین زدایی بافت می شود (بجارندتیر[2]و همکاران 2007، 13؛ پنیچترا- مولکار[3] 1993، 25). شیوع روز افزون بیماری های تخریب کننده میلین به خصوص شایع ترین شکل آن یعنی مولتیپل اسکلروزیس به یکی از مشکلات مهم درمانی کشور تبدیل شده است، به طوری که اکنون این بیماری در زمره بیماری های خاص به حساب می آید و مدتی است که انجمن ام اس نیز فعالیت خود را آغاز نموده است (بن[4]، روبرت[5]و روسن[6]1994، 14). طبق گزارش انجمن ام اس ایران حدود 40 هزار نفر بیمار در کشور وجود دارد که 9000 نفر آن ها ثبت شده اند (آقا باقری و همکاران 1391، 1).
بیماری ام اس به علت مزمن بودن، می تواند تأثیر عمیقی بر فعالیت های روزانه زندگی شخص بگذارد، و از سوی دیگر چون در دورانی اتفاق می افتد که شخص مولد است، مشکلات عمده اقتصادی و اجتماعی نیز به بار می آورد (صافی، معین و سهامی 1390، 3). عوارض بیماری به علت ماهیت ناتوان کننده آن، تمام جنبه های زندگی فرد مبتلا را در بر می گیرد و در نتیجه روند طبیعی زندگی خانوادگی بیمار را مختل می
کند، از طرفی اکثریت قریب به اتفاق مبتلایان را جوانان تشکیل می دهند و این خود مشکل را تا محدوده وسیع اجتماع گسترش می دهد (ساداتنیا[7] 2005، 9 ). وجود دو عامل مذکور یعنی درگیر کردن جمعیت جوان یک جامعه و ایجاد از کار افتادگی، این بیماری را در کانون توجهات علمی قرار داده است. به این ترتیب، هدف اکثر تحولات علمی و عملی در این حیطه، فراهم کردن شرایطی است که تا حد امکان کیفیت زندگی بیماران دچار افت نشود و خانواده بیمار و جامعه آسیب کمتری ببینند
سبکهای فرزند پروری از جمله مفاهیمی است که مطرح کننده روشها و فنون برخورد والدین با فرزندان در خانواده میباشد. دارلینگ و استینبرگ (1993، به نقل از حیدری خواه، 1390) سبکهای فرزند پروری را منظومهای از نگرشها، نحوه برقراری ارتباط و روش نگهداری فرزند و همچنین جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین تعریف میکنند. سبکهای فرزند پروری از سه جنبه مورد بررسی قرار گرفتهاند: اهداف مربوط به جامعهپذیری، عملکرد والدین در کسب اهداف از سوی فرزندان و جو عاطفی حاکم بر خانواده. منظور از اهداف، نتایج و غایتهایی است که والدین در جریان جامعهپذیری فرزندان خود در پی آن هستند. مقصود از عملکرد والدین نیز مجموعه کنشهای پدر و مادر، در نهایت منظور از جو عاطفی، مجموعه روابط عاطفی، دلبستگیها و انسجام میان اعضای دیگر خانواده میباشد (استینبرگ، 2001). نوع سبک فرزند پروری که والدین از خود نشان میدهند بر رشد کودک تأثیر بسیاری میگذارد (بورن استین و زلوتنیک، 2008). پژوهشهای مربوط به ارتباط والدین با کودک، که نگرشها و اعمال والدین را در فراینده فرزند پروری مورد بررسی قرار دادهاند، تحت تأثیر کارهای بامریند و بوری (1991) قرار دارد که به طور کلی سه الگوی حاکم بر روابط والدین و فرزندان را مطرح کرده است: قاطع، سهل گیر و مستبد.
طبق یافتههای استینبرگ، المن و مانتس، (1989) سبکهای فرزندپروری با موفقیت تحصیلی رابطه دارد و همچنین پژوهشهای استینبرگ (استینبرگ، 2001) نشان داده است که سبکهای فرزندپروری با شایستگی اجتماعی رابطه دارد. در مطالعات بامریند (1978)، بر این نکته
تاکید شده است که سبکهای فرزند پروری یکی از عوامل مؤثر در سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی میباشد. که بر این اساس سبکهای فرزندپروری را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
اختلال های اضطرابی شامل اختلال هایی می شود که ویژگی مشترکشان ترس و اضطراب شدید و آشفتگی های رفتاری مرتبط می باشد. در این پژوهش اهمیت تشخیص اختلال های اضطرابی در جمعیت عمومی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر شیوع شناسی اختلال های اضطرابی در خراسان جنوبی می باشد. از جامعه آماری عمومی بالای 16 سال خراسان جنوبی، تعداد 1500 نفر طی نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و مورد مصاحبه بالینی به وسیله CIDI قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان داد که شیوع اختلال هراس خاص%9.3؛ اختلال اضطراب اجتماعی %9.3؛ اختلال گذر هراسی %2.8؛ اختلال وحشت زدگی %2.9؛ اختلال اضطراب منتشر%8.3 بوده است. شیوع اختلال های اضطرابی با متغیرهای سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیل و غیر شاغل بودن ارتباط معنی داری (001/0P <)داشته است. به طوری که افراد غیر شاغل 66/2 برابر افراد شاغل، افراد در محدوده سنی 39-30 سال، 41/3 برابر افراد بالای 50 سال در معرض خطر اختلال اضطرابی بودند. هم چنین شیوع اختلال اضطرابی در افراد با تحصیلات پایین و نیز افراد بیوه و مطلقه بالا بوده است. نتایج حاصل از این مطالعه، لزوم طراحی برنامه های جامع درمانی با توجه عوامل پیش بین و در اولویت قرار دادن افراد در معرض خطر بروز اختلال های اضطرابی را در برنامه های درمانی پزشکی و روانشناختی، یادآوری می کند.
1-1
اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که خبر از خطری قریب الوقوع دارد و شخص را برای مقابله آماده می کند. فقدان اضطراب افراد را با
مشکلات قابل ملاحظه ای مواجه می کند. بنابراین اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مولفه های ساختار شخصیت وی را تشکیل می دهد و بدین ترتیب امکان زندگی طولانی تر، سازنده تر و بارورتری را فراهم می سازد. به عبارت دیگر می توان گفت که اضطراب در پاره ای از مواقع، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می کند، امکان تجسم موقعیت ها و سلطه بر آنها را فراهم می آورد و یا وی را بر می انگیزد تا به طور جدی با مسئولیت مهمی یا پذیرفتن یک وظیفه اجتماعی مواجه شوند.
اگرچه حدی از اضطراب می توانند سازنده و مفید باشد، اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم بیابد که در این صورت اضطراب به صورت مرضی در می آید و طیف گسترده اختلال های اضطرابی را که از اختلال های شناختی و بدنی تا ترس های غیرموجه و وحشت زدگی های گسترده اند، به وجود می آورد. در این پژوهش، اختلال های اضطرابی در طبقه بندی DSM-5 مورد بررسی قرار گرفته اند.
همه گیر شناسی اختلال های روانپزشکی، شاخه ای از پژوهش در علوم رفتاری است که شیوه توزیع این اختلال ها را در جامعه مورد بررسی قرار می دهد ( محمدی و همکاران، 1383). هرچند وجود بیماری های روانی در جوامع مختلف از قرن ها پیش تایید شده است؛ لیکن در طی قرن بیستم بود که روش های آماری برای برآورد حجم این مشکلات استفاده گردید. در گذشته بررسی همه گیرشناسی اختلالات روانی با مراجعه به پرونده بیماران و اطلاعات بدست آمده از افراد کلیدی انجام می شد؛ اما با تهیه و تدوین پرسش نامه های غربالگری و مصاحبه های بالینی استاندارد، امروزه تا حد زیادی حجم بیماری های روانی در جهان شناسایی شده است (محمدی و همکاران، 1382). هرچند امروزه حجم اختلال های روانی در کشورهای مختلف جهان مورد سنجش قرار گرفته است، لیکن به دلیل تنوع ابزارهای غربالگری و تشخیصی و تکنیک های مصاحبه و تفاوت در روش های نمونه گیری و طبقه بندی های استفاده شده، این میزان بسیار متغیر و متفاوت برآورد شده به طوری که از 3/7 درصد تا 8/39 درصد متغیر بوده است( محمدی و همکاران، 1383).
اختلال های اضطرابی رایج ترین نوع تشخیص روانپزشکی در جمعیت عمومی می باشد (کرینگ و همکاران،2012). مطالعه ملی اختلالات توام، گزارش نمود که در ایلات متحده آمریکا، یکی از هر چهار نفر واجد ملاک های حداقل یک نوع اختلال اضطرابی است و میزان شیوع 12 ماهه 7/17 درصد است. زن ها ( میزان شیوع 5/30در طول عمر) بیشتر از مردها ( میزان شیوع 2/19 در طول عمر) ممکن است مبتلا به اختلال اضطرابی شوند( مک لین و همکاران، 2011). بالاخره، شیوع اختلال های اضطرابی در سطوح اجتماعی – اقتصادی بالاتر کاهش می یابد. در ایران، نتایج حاصل از مطالعه همه گیر شناسی اختلالات روانپزشکی در سال 1380 نشان داده است که اختلال های اضطرابی با شیوع 31/8 درصد، شایع ترین اختلال روانپزشکی بوده است(محمدی و همکاران، 1382). در مطالعه دیگر همه گیر شناسی اختلالات روانپزشکی در استان تهران، شیوع اختلال های اضطرابی 8/6 درصد بوده است که شایع ترین اختلال روانپزشکی در استان بوده است(محمدی و همکاران، 1382). به طور کلی، دانش شیوع شناسی ما، در ایران، در مورد اختلالات روانی محدود است و مطالعات اندکی در مورد اختلالات خاص از جمله اختلال های اضطرابی وجود دارد.