مكتب وقوع در ربع اول قرن دهم شكل گرفت و در نیمه دوم همان قرن به اوج خود رسید و تقریباً تا ربع اول قرن یازدهم ادامه داشت. چاره ای كه شاعران این دوره از برای نوآوری و رهایی از ابتذال و تقلید اندیشیده بودند در اساس و به لحاظ نظری جالب است ولی در آن چند «اما» است. آنان تشخیص داده بودند، كه شعر سبك عراقی از واقعیت دور شده و كاملاً جنبه ذهنی و تخیلی یافته است و در زیر بار سنن ادبی در حال فناست. پس باید به سوی حقیقت گویی و واقعیت(وقوع) بازگشت. پس اساس شعر مكتب وقوع این است كه وقایع بین عاشق و معشوق و حالات آنان مبتنی بر واقعیت باشد. اما مسئله اصلی، اشتباه شاعران مكتب وقوع در مسئله بازگشت به حقیقت و واقعیت گویی در این بود كه واقعیت را تحت تأثیر سابقه غزل پردازی فقط طرح ماجرای عاشق و معشوق می پنداشتند. و به دیگر واقعیت های پیرامون خود توجه نداشتند. گذار سبک هندی غالباً از گذرگاه سبک وقوع است، وقوعی که پیشاهنگ و طلایهدار سبک هندی بود که از نیمه دوّم قرن نهم آغازشد. بذر سبک هندی، در مزرعهی وقوع، نُخست تنك رویید. از آغاز قرن دهم، در ابتدا کم و بیش و سپس کاملاً جانشین آن شد، سرچشمه سبک هندی هرچه باشد، مکتب وقوع، بستر آن است. در مکتب وقوع، شاعر تجربهای را که خود کرده و بر وی واقع شده است، در شعر خویش نشان میدهد و در ایجاز، فصاحت را فدای «مضمونیابی» نمیکند. به همین روی، در شعر کسانی چون محتشم، وحشی، هلالیجغتائی و بابافغانی، ارادت به سعدی را به وضوح میبینیم، دیگر آنکه در مکتب وقوع، توالی معنی ابیات، حتّی در
غزل، حفظ میشود در حالی که در سبک هندی به سبب آنکه مضمونسازی و خیالبندی نازک، محور کوشش و حتّی جوشش شاعر است، توالی معنایی ابیات کمتر به چشم میخورد.( صفا،1353، ج400:3).
وقوعگویی یکی از ویژگیهایی است که در واقع پل ارتباطی بین سبک عراقی و هندی محسوب میشود. اغلب مكتب وقوع را مقدّمهی سبك هندی دانستهاند. واقعهگویی یا مكتب وقوع عبارت است از وارد كردن تجارب واقعی مربوط به عوالم عشق و عاشقی در شعر به گونهای كه از اغراق و تخیّلات دور و دراز بركنار باشد. این سبك در نزد برخی از شاعران این دوره به واسوخت معروف شد. واسوخت عبارت است از عكسالعمل قهر و عتابی كه عاشق در برابر بیوفایی یا ناسپاسی معشوق نشان میدهد( همان: 245).
این رساله در پنج فصل تدوین شده است كه در فصل اول: به كلیت و پیشنه پژوهش پرداخته می شود. در فصل دوم: اندیشه و احوال احمدعلی سندیلوی مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد در این فصل هم چنین با تبیین جایگاه تذكره نویسی در ادبیات فارسی در، مورد كمیت و كیفیت تذكره ی مخزن الغرایب بحث می شود.
فصل سوم : به دیدگاهی كلی در مورد مكتب ها و سبك های ادبی و پیدایش آنها دست می یابیم بدیهی است كه برای نیل به این مقصود باید نگاهی اجمالی به ادبیات غرب، تعاریف موجود و پیدایش نخستین مكتب های ادبی داشت تا جایگاه کلّی مکتب وقوع مدّنظر قرارگرفته و نیز مرجعی برای اشارهها و استنادها به دورهها و سبکهای مختلف در مسیر پژوهش فراهم آید. در مرحلهی بعد با استناد به منابع موجود، به ریشهیابی لغوی و تاریخی «مکتب وقوع»می پردازیم. نخستین چالشی که ایجاد میشود این است: سبک ادبی و مکتب ادبی چه تفاوتی با هم دارند؟ این دو مقولهی ادبی در عین نزدیکی، گاهی از هم فاصله میگیرند. چالش بعدی نکتهبینی در مورد به کارگیری دو عبارت واسوخت و وقوع میباشد و اینکه آیا واسوخت نحلهای از وقوع است یا انحرافی از آن یا به زعم اغلب منتقدان این دو، یکی هستند و در استفاده از واژگان دقّت کافی مبذول نشده است.
در فصل چهارم: با استناد به شواهد شعری استخراج شده از مخزن الغرایب نشانه های مكتب وقوع به طور جداگانه در این شواهد شعری مورد ردیابی قرار می گیرد. همین موضوع در فصل پنجم: در مورد مكتب و نشانه های شعر واسوخت انجام می پذیرد و در نهایت به بحث و نتیجه گیری در مورد نشانه های بیان شده در فصل های سوم و چهارم و پنجم پرداخته خواهد شد.
فرم در حال بارگذاری ...