وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

رابطه تعارض کار خانواده و کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی در کارکنان

در جهان امروز بسیاری از فعالیت­های اساسی و حیاتی موردنیاز را سازمان­های گوناگون انجام می­دهند یعنی پیشرفت و بقای جامعه تابع عملکرد موثر سازمان­هاست؛ بنابراین می­توانیم جامعه­ی امروز را جامعه­ای سازمانی بنامیم. در این بین، از مهمترین وسایل دستیابی به پیشرفت و ترقی، سازمان­هایی هستند که بتوانند با کارآمدی و اثربخشی از عهده­ی وظایف خودبرآیند (علاقه بند،1388). فلسفه­­ی وجودی هرسازمان به نیروی­انسانی آن وابسته­است (مهدی­زاده و حسینی،1389). تقریبأ تمامی صاحب نظران، منابع انسانی را به عنوان اساسی­ترین عامل قلمداد کرده­اند؛ بنابراین منابع انسانی نقش محوری در تحول سازمان دارد و تحولات عظیم سازمانی از توانمندی­های نامحدود فکری این عامل سرچشمه می­گیرد (لوتانس[1]،1998)

 

یکی از فرایندهای مؤثر در کارایی سازمان، تعهد و پایبندی کارکنان است که می­تواند به تلاش بیشتر و تمایل قوی­تر برای حفظ سازمان منجر شود (پاگلیس[2] و گرین[3]، 2002).

 

تعهد­سازمانی[4] شامل قدرت نسبی هویت فرد با حضور در یک سازمان ویژه است. این تعریف سه مفهوم را در بردارد که عبارتند از اعتقاد قوی برای پذیرش اهداف سازمان، اشتیاق فراوان برای تلاش چشمگیر در سازمان و در نهایت تمایل برای تداوم عضویت فرد در سازمان (تانگ چن[5]، 2005؛ پاگلیس و گرین 2002).

 

ماتیو و زاجاک[6] (1990) متغیرهای مرتبط با تعهدسازمانی را در سه گروه عمده تقسیم بندی کرده­اند: 1. متغیرهای پیش شرط، 2-متغیرهای همبسته، 3-متغیرهای نتیجه. مدنی و زاهدی (1384) متغیرهای موثر بر تعهدسازمانی را در چهارگروه دسته بندی کرده­اند که به شرح زیر می­باشد:1- متغیرهای شخصی 2-متغیرهای شغلی 3-متغیرهای سازمانی 4-متغیرهای محیطی.

 

آنچه تحت­تأثیر ابعاد کیفیت­زندگی­کاری[7] بر عملکرد کارکنان تأثیر­ خواهد­داشت، متغیر تعهد­سازمانی است. آنچنان که در پژوهش­های خارجی و داخلی همچون گینودو[8] (1981)، لینکین[9] (1991)، هاولو[10] (1991)، جورتافت[11] (1993)، آلن[12] (1996)، جان سور[13] (2002)، حمیدی (1381)، گوهری (1376)، رستگاری (1378)، صنوبری (1379)، قمی­زاده (1379)، جمشیدی (1379)، مرادیان (1382) و خوشبختی (1383) نیز نشان­داده­شد که وجود هریک از موارد مطرح در کیفیت زندگی­کاری موجب بهبود عملکرد کارکنان خواهد­شد.

 

عبارت کیفیت زندگی کاری که از مفهوم سیستم فنی- اجتماعی باز که در دهه­ی 1970 طراحی شده، نشأت گرفته­است با استفاده از مناسب­ترین روابط بین تکنولوژی و سازمان­های اجتماعی به تضمین استقلال­درکار، اتکای متقابل و تمایل افراد به درگیرشدن در کار کمک­می­کند

پروژه دانشگاهی

 (ادهیکاری[14] و گاتمن[15]،2010). هرچند سیستم فنی- اجتماعی باز در عمل یک مفهوم قراردادی به حساب می­آید، در این مفهوم فرض می­شود که عملکرد بهینه­ی سیستم و سازمان­دهی فنی صحیح با شرایط شغلی­ای تطابق­دارد که درآنها نیازهای اجتماعی و روانی کارگران تامین می­گردد. کیفیت­زندگی­کاری بهتر منجربه برآورده­کردن الزامات اجتماعی و فنی شغل در سازمان­های ما می­گردد (میرکمالی و نارنجی ثانی[16]،2011).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در ابتدا، کیفیت زندگی­کاری بر اثرات استخدام بر خوب بودن کلی و سلامت کارمندان تمرکز کرده بود، اما حالا تأکید و تمرکز آن تغییرکرده است. هرسازمانی به فراهم کردن محیط خوبی برای کارکنان نیاز دارد که شامل همه مشوق­های مالی و غیرمالی می­شود که آنها بتوانند کارکنانشان را برای مدت طولانی و برای رسیدن به اهداف سازمان حفظ کنند (کار[17]، 2010). کیفیت زندگی­کاری به عنوان فرهنگ، سطح بالایی از تعهد متقابل را بین افراد و سازمان به­وجود می­آورد، به این معنا که افراد به اهداف سازمان و توسعه­ی آن و سازمان نیز به نیازهای افراد و بالیدگی آن­ها متعهد باشد.

 

از طرفی­دیگر یکی­ از عواملی که دارای تأثیرات دوجانبه برعملکردشغلی و عملکردخانوادگی فرد است تعارض کار- خانواده[18] است. تعارض کار-خانواده به تجربه­ای که در آن تقاضاهای حوزه کار و خانواده با یکدیگر تداخل پیدا می­کند و از منابع در دسترس فرد تجاوز می­کند اشاره دارد (رانتاتن، کینون، فدلت و پوکینن[19]،2008). تعارض کار-خانواده، زمانی اتفاق می­افتد که افراد در شرایطی قرار می­گیرند که باید نقش­های چندگانه را که نیاز به زمان، انرژی و تعهد دارد، انجام دهند و همه آن­ها با یکدیگر تداخل پیدا می­کند (جنز، چونکو، رنگرجن و رابرت[20]،2007).

 

طبق تعریف گرین هاوس (1985 نقل از رستگار خالد،1385) تعارض کار-خانواده نوعی از تعارض بین­نقشی می­باشد که در آن فشارهای ناشی از کار و خانواده از هر دو طرف و یا برخی جهات ناهمساز می­باشد. بدین معنا که مشارکت در نقش­کاری یا خانوادگی دشوار می­گردد.

 

تعارض کار-خانواده برای افراد و سازمان­ها به یک اندازه حائز اهمیت است. این تعارض در سازمان­ها باعث کاهش بهره­وری، تعهد سازمانی و رضایت شغلی و افزایش تأخیر و غیبت و کناره گیری از کار می­شود (کوهن و براور،2006؛ کونولی،2000).

 

تعارض کار-خانواده بر گرفته از سه منبع است: تداخل کار در خانواده مبتنی بر زمان که بازتاب دهنده­ی حالتی است که در آن خواسته­های شغلی مانع نیاز کارکنان به صرف وقت در امور منزل و خانواده می­شود. تداخل کار در خانواده مبتنی بر فشار که مشخص کننده­ی این است که عوامل فشارزای شغلی، منجر به تحلیل رفتن سطوحی از توان فرد شده که نشاط و انرژی کارکن، حتی هنگامی که در خانه به سر می­برد را مختل می­کند. در این شکل از تعارض، کارکردن موجب خستگی و بی­رمقی می­شود. تداخل کار در خانواده مبتنی بر رفتار مشخص کننده­ی آن است که رفتارهایی که در محل کار، انجام آنها انتظار می­رود، اگر در محیط خانواده­ی فرد نیز ابراز و وضع شوند ایجاد مشکل می­نمایند (اتزیون[21]،1987؛ گرین هاوس و دیوتل[22]،1985).

 

 

مقایسه میزان خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی در بین دانشجویان مشروط و غیر مشروط دانشگاه قم


رشد و بالندگی در هر جامعه ای تاحدودی می تواند مرهون نظام آموزشی و دانشگاهی آن جامعه باشد. بر این اساس همه ساله کشورهای مختلف منابع قابل توجهی از درآمد ملی خود را صرف آموزش و تعلیم و تربیت دانشجویان خود می کنند اما برخی از عوامل وجود دارند که موجب هدر رفتن بخشی از این سرمایه و یا تحمیل هزینه های اضافی بر دولت ها می گردد که یکی از این عوامل مشروط شدن دانشجویان است.

 

پژوهش های مختلف نشان داده است که برای شناخت و کاهش این مشکل علاوه بر عوامل مدیریتی و آموزشی، باید به بعد روانی و اجتماعی دانشجویان نیز توجه کرد (زینلی پور،زارعی، اقبالی، 1388). لذا انگیزه ها، راهبردهای یادگیری و مطالعه، توانایی ها و تمایلات دانشجویان را نیز باید مورد توجه قرار داد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دانلود مقالات

 

بلوم[1] (1989) در مدل آموزشگاهی خود شواهدی ارائه کرده است که ویژگی های عاطفی دانش آموزان و دانشجویان در جریان یادگیری هم نقش علت و هم نقش معلول را دارند ( زینلی پور و همکاران، 1388). در نتیجه مفهومی که دانشجویان از خود دارند، کوشش ها و پیشرفت های آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، که در این رابطه مفهومی که افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت دارند را خودکارآمدی[2] می نامند (بندورا[3]، 1977). بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی[4] بندورا باورهای خودکارآمدی بر انتخاب های افراد، رشته تحصیلی آنان و فعالیت هایی که انجام می دهند تاثیر می گذارد و افراد تمایل دارند به فعالیت های بپردازند که از انجام دادن آنها احساس اطمینان کند و از انجام کارهایی که احساس می کند توانایی انجام آن را ندارند پرهیز می کنند و به عبارت دیگر باورهای خودکارآمدی تعیین می کند که تا چه اندازه ای برای فعالیت های خود انرژی مصرف کنند و در برابر موانع و مشکلات تا چه میزان مقاومت کنند (زارع زاده و کدیور، 1386).

 

از طرف دیگر راهبردهایی که دانشجویان برای مطالعه و یادگیری از آن استفاده می کنند نیز می تواند در عملکرد تحصیلی آنها موثر باشد، به طور كلی در مورد راهبردهای مختلف یادگیری به دو نوع از راهبردها یعنی راهبرد شناختی و راهبرد فراشناختی[5] تأكید شده است. چنانچه در یـك فراتحلیل، ونگ[6] و همكاران(2000)، (به نقل از مصطفایی و محبوبی، 1385) در مورد عوامل مؤثر بـر یـادگیری دانش آموزان، نشان دادند كه از میان 228 عامل مؤثر در یادگیری، فرآیندهای شناختی و فراشناختی بیشترین تأثیر را بر یادگیری دانش آموزان دارد.

 

بایلر[7] (2001) شناخت را به عنوان فرایندها یا جریان هایی که که به کمک آن یادگیری، یادآوری و تفکر صورت می گیرد، تعریف کرد. به عبارت دیگر، شناخت به فرایند های درونی ذهنی و راه ها و فرایند هایی که ما به وسیله آن اطلاعات را مورد توجه قرار می دهیم و آنها را به حافظه می سپاریم و در مواقع نیاز از آنها استفاده می کنیم گفته می شود. که این راهبردها در سه دسته کلی تکرار یا مرور، بسط و گسترش و سازمان دهی قرار می گیرد (سیف، 1390).

 

به گفته اسلاوین[8] فراشناخت نیز به شناخت شناخت، دانستن درباره دانستن و یا دانش فرد درباره چگونگی یادگیری خودش گفته می شود. دانش فراشناختی نیز شامل سه نوع دانش مربوط به خود یادگیرنده، دانش مربوط به تکلیف یا موضوع یادگیری و دانش مربوط به راهبردهای شناختی و چگونگی به کارگیری آنها است (به نقل از سیف، 1390).

 

بنابر آنچه که در بالا آمد، شناسایی و ارتقای آنچه که در موفقیت تحصیلی و جلوگیری از مشروط شدن دانشجویان تاثیر گذار است بسیار مهم می باشد. به همین خاطر هدف پژوهش حاضر مقایسه دانشجویان مشروط و غیر مشروط از نظر میزان خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی می باشد.

 

 

تعیین و رتبه بندی عوامل مؤثر بر فروش در پتروشیمی خراسان با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی

تا فروشی صورت نگیرد، اتفاقی نمی افتد. فروشندگان از جمله مهمترین مردم اجتماع هستند. بدون فروش، تمام جامعه در سکون و سکوت فرو می رود. آفرینندگان واقعی ثروت در جامعه واحدهای تجاری و بازرگانی هستند. واحدهای تجاری همه ی تولیدات و خدمات را تولید می کنند. واحدهای تجاری همه سود و ثروت را خلق می کنند. فروشندگان حیاتی ترین اشخاص در هر فعالیت اقتصادی هستند. بدون اینکه فروشی در کار باشد، بزرگترین و پیچیده ترین شرکتها متلاشی می شوند. فروش در اقتصاد و بازار آزاد در حکم شمع موتور اتومبیل است. رابطه مستقیمی میان موفقیت جامعه فروش و موفقیت تمام کشور وجود دارد. هر چه سطح فروش شاداب تر و مرتعش تر باشد، صنعت به همان اندازه با موفقیت و سودمندی بیشتری روبرو می گردد. فروشندگان برای طرز زندگی شما یک ضرورت هستند. امروزه، بهترین شرکتها آنهایی هستند که بهترین فروشندگان را در اختیار دارند.( تریسی[1] 1384، 27)

عکس مرتبط با اقتصاد

مراحل فرایند فروش عبارتنداز:

 

1- مشتری یابی: وضعیتی است که شما و مخاطبتان به این نتیجه می رسید که هر دو علاقمند به بحث کردن هستید.

 

2- گفتگو: در این مرحله شما اطلاعاتی از نیازهای مشتری خود به دست می آورید. چون می خواهید بدانید در مرحله عرضه کردن چه باید بگویید. در بیشتر موارد این مرحله شکل اولین گفتگوی حضوری را به خود می گیرد و با توضیح خلاصه ای در مورد کالا و یا خدمات شما و تأیید مشتری به پایان می رسد.

 

3- عرضه کردن: در این مرحله شما به شرح جزئیات در مورد فواید کالا و یا خدمات خود به عنوان فوایدی که به طور مستقیم در ارتباط با آن مشتری به خصوص هستند، می پردازید.

 

پروژه دانشگاهی

 

 

4- قرارداد بستن: یعنی در خواست توأم با اطمینان برای فروش، بدون دوقطبی کردن رابطه.(شیفمن[2] 1379،31)

 

دنیای امروز، دنیای تحولات سریع و گسترده در تمام ابعاد است. آنچه به یقین می توان گفت این است که چنانچه کشوری به هر علت نتواند به این موج شتابان فراگیر بپیوندد، در آینده ای نه چندان دور، در صحنه رقابت های بین المللی به حاشیه رانده می شود و بسیاری از فرصت های کسب و کار را به سود دیگران از دست می دهد.

 

3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

اغلب سازمانهای کشور از توجه و درک این نکته اساسی و بنیادی غافل بوده اند که اصولاً نه تنها ارائه تا خدمات و یا انجام فعالیت های مختلف همچون سیاستگذاری ،فروش و عرضه می بایست برای مشتری و عوامل موثر بر فروش و تامین رضایت آن انجام شود بلکه سزاوار و شایسته است کلیه تجهیزات و امکانات منابع فیزیکی و مادی و … و همه توانمندی سازمان در جهت تأمین وفاداری کامل مشتری ، منطبق و به کار گرفته شود و به عبارت دیگر تمامی فعالیتهای نرم افزاری و تجهیزات سخت افزاری می بایست مبین و نشان دهنده خواست و انتظار مشتری باشد تا آن جا که پیتر دراکر   معتقد است “هدف تجارت خلق فروش موثر است، سود هدف نیست بلکه پاداش هدف است . “

 

ازضروریات این تحقیق آن است که با توجه به جنبه های رقابتی شدن امروزه شرکتها، بالا بردن فروش محصولات شرکت از اهمیت زیادی برخورداراست. ازطرفی دیگر با به حداکثر رساندن مصرف، رضایت مشتری، حق انتخاب، کیفیت زندگی، مقدار فروش محصولات پتروشیمی را افزایش دهیم که یکی از اهداف بازاریابی به حداکثر رساندن مصرف می باشد که به نوبه خود تولید را به حداکثر می رساند. یکی دیگر از اهداف بازاریابی ارتقاء کیفیت محصولات است. البته این امر فقط محدود به کمیت، موجود بودن و هزینه کالا نیست بلکه کیفیت فیزیکی و فرهنگی محیط زیست را نیز شامل می گردد.(کاتلر[2]وآرمسترانگ[3] 1379، 52)

عکس مرتبط با محیط زیست

در کار فروش، حوزه های کلیدی و تعیین کننده ای وجود دارند. نتایجی که در هر یک از این زمینه ها به دست می آورید، موقعیت کلی و حد درآمد شما را مشخص می سازند. هفت زمینه مهم کار فروش عبارتند از: مشتریان احتمالی، ایجاد ارتباط موثر، شناخت نیازها، ارائه، پاسخگویی به اعتراضات، قطعی کردن فروش، فروش مجدد و مراجعات بعدی. ( تریسی 1384، 13)

 

[1] . peter Druker

 

[2]. Kotler

 

[3]. Armstrong

 

[1]. Tracy

 

[2]. Shiphman

سنجش رضایت مودیان مالیاتی حقیقی از خدمات سازمان امور مالیاتی منطقه غرب تهران براساس مدل سروکوال

تحقیق

 

 

یکی از مهم‌ترین تحولاتی که در زمینه فلسفه‌های بهبود کیفیت در آخرین دهه‌ی قرن بیستم به وقوع پیوست، موضوع اندازه‌گیری میزان رضایت مشتری بوده است که امروزه به عنوان یکی از الزامات اصلی سیستم‌های مدیریت کیفیت در کلیه مؤسسات و بنگاه های کسب و کار شناخته شده است .کیفیت در سازمان‌های خدماتی در طی فرآیند ارائه خدمت و در تقابل بین مشتری و ارائه دهنده خدمت رخ می‌دهد. برای سنجش کیفیت خدمات، در واقع باید تفاوت بین آنچه که مشتریان احساس می‌کنند که باید دریافت کنند و آنچه که به طور واقعی ارائه می‌شود مورد سنجش قرار گیرد.یکی از معضلات عمومی کشورهای در حال توسعه، سیاستگذاری برای تثبیت اقتصادی است، یکی ازابزارهای مهم دولت‌ها در این راستا وصول مالیات و توزیع مجدد آن برای به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است. (صدقی، سیدجوادین، مطلّبی وحسینی 1388) . یقیناً یک نظام مالیاتی کارا یکی از عوامل موثر در اجرای برنامه های توسعة اقتصادی کشور و ایجاد انگیزه برای برای فعالیت‌های اقتصادی محسوب می شود. متاسفانه یکی از مباحثی که از دیرباز در نظام مالیاتی ایران وجود داشته و دارد مسأله نارضایتی مؤدیان مالیاتی از سیستم وصول مالیات می باشد . شاید سیاست های مالیاتی را بتوان سیاستی در جهت افزایش تحرك، پویایی و حركت جامعه به سمت توسعه تلقی كرد. نظام مالیاتی تركیبی ازدستگاه مالیاتی، مؤدیان مالیاتی، قانون و روش های عملیاتی است. ازاین رو، برای ترسیم موقعیت نظام مالیاتی باید به جنبه‌های درونی آن از جمله روش های عملیاتی و مؤدیان توجه نمود. نظام مالیاتی بهترین راه شفافیت درآمدها است، لذا آمار و تصویر ایجاد شده در یك نظام مالیاتی كارآمد و عادلانه می تواند خود كنترل كننده ای جهت ارتقاء سطح كارآمدی اقتصاد باشد و می‌تواند اطلاعات مورد نیاز را برای برنامه ریزی عمومی كشور فراهم سازد.

عکس مرتبط با اقتصاد

پروژه دانشگاهی

 

حال با توجه به اهمیت موضوع مالیات، رضایت مودیان مالیاتی به عنوان دارایی‌های سازمان امور مالیاتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. با شناخت میزان رضایتمندی مودیان از سازمان امور مالیاتی ، سازمان می‌تواند نقاط ضعف خود در زمینه ارتباط با ارباب رجوع را مرتفع سازد تا مودیان مالیاتی با رضایت بیشتری به سازمان مراجعه و اقدام به پرداخت مالیات کنند. مسئله اساسی و سؤال اصلی در این تحقیق ” رضایتمندی مودیان مالیاتی از کیفیت خدمات ارائه شده اداره مالیاتی غرب تهران چگونه است؟ “می باشد.

 

 

2-1- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق

 

 

امروزه بسیاری از مؤسسات و سازمان‌های موفق دولتی و غیر دولتی، مفاهیم اولیه و جدید بازاریابی را پذیرفته‌اند و طبق آن عمل می‌کنند. آن‌ها دریافته‌اند که توجه و تمرکز بر نیازهای مشتریان به معنای توجه به کیفیت محصول و ارائه خدمات به مخاطبان است. سازمان‌های دولتی نیز از این امر مستثنی نیستند. آن‌ها نیز بر اساس طرح تکریم ارباب رجوع در سازمان‌ها ملزم به اجرای سیاست‌هایی مشتری مداری و افزایش رضایتمندی آن‌ها هستند.(الوانی و ریاحی، 1382) . سازمان امور مالیاتی کشور نیز به علت ارتباط با افراد حقیقی و حقوقی، سازمان‌های دولتی و خصوصی و همچنین نقش ویژه‌ای که در اقتصاد کشور ایفا می‌کند نیاز به برقراری ارتباط صحیح با مودیان دارد.(صدقی، سیدجوادین،مطلّبی و حسینی، 1388) . یكی از راه‌های شناخت مسایل و مشكلات در تمامی سازمان‌ها بررسی دیدگاه‌ها و نظرات مخاطبان و از همه مهم‌تر مشتریان آن‌ها است. مدیران سازمان امور مالیاتی نیز همانند سایر سازمان‌ها، جهت تصمیم‌گیری بهتر در خصوص خدمات ارائه شده، نیازمند آگاهی از میزان رضایت مودیان مالیاتی از عملكرد خود هستند. سنجش و مطالعه نگرش مودیان مالیاتی آن‌ها را یاری می‌كند تا نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسند و در جهت رفع آن‌ها برنامه‌ریزی كنند.

 

3-1- اهداف تحقیق

 

 

هدف کلی از انجام این پژوهش سنجش رضایت مؤدیان مالیاتی از كیفیت خدمات ارائه شده در اداره مالیاتی غرب تهران است.

 

 

اهداف فرعی این تحقیق عبارتند از:

 

 

– میزان رضایت مودیان از هر یک از پنج بعد کیفیت خدمات چه میزان است؟- میزان اهمیت هر یک از پنج بعد مدل سروکوال از نظر مودیان چه میزان است؟ – شکاف میان رضایت و اهمیت هر یک از عوامل مدل سروکوال چه میزان است؟

مقایسه توانایی خودنظم بخشی، ویژگی های شخصیتی وکارکرد خانواده دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی

دانش بشری درباره نیازهای مختلف یک انسان، دست­اندرکاران آموزش و پرورش را به تحقق نیازهای دانش­آموزان در ابعاد گوناگون ملزم ساخته است. رشد همه جانبه نوجوان و برآوردن نیازهای آنان از جهت جسمی، حرکتی، شناختی، زبان و گفتار، عاطفی واجتماعی و بالاخره رشد خلاقیت و ابراز وجود مدنظر بسیاری از دست­اندرکاران تعلیم و تربیت می­باشد که در مراحل آموزشی بالاتر باید دنبال شوند (مفیدی،1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

از آنجایی که انسان­ها در ابعاد مختلف دارای تفاوت­هایی هستند، این تفاوت­ها در توانایی­ها، استعدادها، رغبت­ها و سرانجام در شخصیت آنها نمود می­یابد. شناخت ویژگی­های شخصیتی دانش آموزان این امکان را فراهم می­آورد تا با شناخت و آگاهی، مسائل را با علایق و صلاحیت­های آنها تطبیق داده و از نظر روحی روانی محیط زندگی و    زمینه­های تحصیلی را ایمن سازیم، تا دانش آموزان بتوانند در آن محیط، توانایی­ها و مهارت­های خویش را بکار گیرند. کیفیت افکار دانش آموزان برای یادگیری بسیار مهم است. دانش آموزان در پردازش، رمزگذاری، فراخوانی و سازماندهی و همچنین نحوه بکارگیری اطلاعات آموخته شده با هم متفاوت هستند. برخی از آنها یادگیرندگان متفکری هستند و برخی

پروژه دانشگاهی

 دیگر اطلاعات را به صورت کاملاً سطحی پردازش می­کنند (ابراهیم اوغلو[1]، 2013).

 

عصرکنونی نیازمند افرادی با ویژگی­های شخصیتی است که توانایی خودنظم بخشی را داشته باشند. افراد علاوه بر تفاوت­های فردی، در چگونگی برخورد با یک تکلیف نیز با یکدیگر متفاوتند. اما این تفاوت­ها تنها بیانگر تفاوت سطح بهره هوشی یا الگوهای توانایی ویژه نیست، بلکه به راهبرد­های یادگیری خود – تنظیمی معطوف می­شود (زومبرن[2] و همکاران، 2011). در حالی که پیشرفت­هایی در درک یادگیری خود- تنظیمی مشاهده می­شود، هنوز سوالاتی وجود دارند که بی­پاسخ مانده­اند. یکی از آنها به این موضوع می­پردازد که یادگیری خود– تنظیمی را می­توان یک ویژگی قابل یادگیری در نظر گرفت، یا باید آن ویژگی مربوط به تفاوت­های فردی دانست. به بیان دیگر، این که یادگیری خودتنظیمی تا چه حد در پیوند با گرایش­های شخصیتی ثابت است، هنوز به طور منظم بررسی نشده است (بیدجرانو و یون دای[3]، 2007).

 

اخیراً کارشناسان تعلیم و تربیت به مقوله­های شناخت و انگیزش توجه بیشتری کرده­اند. شناخت دربرگیرنده  پاره­ای از توانایی و اعمال ذهنی از قبیل درک کردن و تشخیص و تفکر می­باشد که نقش آن در یادگیری مد نظر است. راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل مهارت­های خودآموزی، سوال پرسیدن از خود، خود بازبینی و تقویت خود است که به یادگیرندگان کمک می­کند تا با استفاده از فرایندهای شناختی، یادگیری­شان تسهیل شود. عوامل مختلفی در جهت­گیری خودنظم­بخشی دانش­آموزان در موقعیت­های مختلف تأثیر دارد که از آن جمله می­توان به محیط خانواده و ویژگی شخصیتی دانش­آموزان اشاره نمود (پنتریچ [4]، 2002؛ نقل ازسیف، 1388).

 

خانواده بعنوان اولین و مهمترین نماینده جامعه نقش اساسی را در آموزش شیوه زندگی به افراد بازی می­کند. تحقیقات بسیاری نشان­دهنده است که بیشتر بچه­هایی که از نظر تحصیلی موفق هستند از خانواده­هایی هستند که روابط سالمی بین اعضای خانواده برقرار است. همواره خانواده بعنوان مهم­ترین سیستم انسانی مورد توجه بوده است. به بیان نظریه­پردازان سیستم خانواده­، خانواده مانند بدن انسان است که هر جزء بر جزء دیگر تأثیر می­گذارد و از آن تأثیر می­پذیرد (قریشی، 1391).

 

با توجه به جایگاه و اهمیت سیستم آموزشی در تعیین سرنوشت تحصیلی دانش­آموزان، هدف در این پژوش بر این اصل استوار است که با شناخت ویژگی­های شخصیتی دانش­آموزان و اهمیت دادن به توانایی خودنظم­گری­شان با توجه به شرایط و ضوابط خانوادگی آنها دست­اندرکاران تعلیم و تربیت با جلب مشارکت والدین بتوانند آینده­سازان جامعه علمی را به مهارت­های لازم تجهیز کنند.

 
مداحی های محرم